بازتاب شهر در ادبیات است که شهر را جاودانه میکند؛ شاید بارها از کنار ساختمانی گذشته باشیم شاید بارها از روی پلی عبور کرده باشیم و يا در بوستانی قدمزدهباشیم اما وقتی تصویر آن ساختمان یا آن پل یا آن بوستان را در داستانی میخوانیم اینبار با کنجکاوی دوباره برميگرديم همانجا تا ببینیم تصور نویسنده چقدر با ما فرق داشته، او چهها دیده که ما ندیدهایم. مجموع اين تصويرهای بازنموده است که شهر را دوباره در نگاه ما میسازد. شهری که قدمهايمان در آن، این بار نه از سر روزمرگی كه با تعمق در زوایای آن است. اين تصوير هرچند به خاطر نيايد اما يكجايي در ذهن آدمهای آن شهر میماند و فقط کافی است آن را دوباره جایی بخوانند تا به یادش بیاورند.
انسانِ امروزی شهر را نه از طریق نقشهها و نشانیها که از راه داستانها کشف میکند؛ درخت کهنسالی در کوچهای که راه روزانه نیست، خانهای در خیابانی که هر روز نمیدیده، کافهای که میتواند در آن تنها باشد. همهی اینها نه با گشت و گذار در دنیای مجازی حاصل میشود و نه با نقشهخواني. تنها راهِ از آنِ خود کردن شهر، پرسه زدن در داستان است و به نظر میرسد آنچه ادبیات امروز ما کم دارد همین داستانهای شهری است.
شاید اولین تصور از شهر، تصویر تاریخیاش از مدنیت باشد؛ زمانیکه تجمعهای بزرگ انسانی، سکونت را انتخاب کردند و شهرها را پایه گذاشتند. اما آنچه در طول قرنها رخ داده، شهر را از تعریف جغرافیاییاش بر روی نقشه به مفهومی فراتر ارتقا داده. امروزه وقتی حرف از شهر ميشود تعاریفی ورای مساحت و میزان جمعیت وجغرافیا به ذهن میرسد. بسیاری از شهرهای بزرگ، جدای از سکنهشان، بستر تاریخچه، معماری، فرهنگ و شناسههایی هستند که به آنها روحی متمایز از دیگر شهرها میدهد و آنها را به صورت شخصیتی جداگانه، محور اظهارنظرهای فرهنگی و جامعهشناختی قرار میدهد. ظاهرا وقتي از روح حاکم بر یک شهر حرف ميزنيم سه محور عمده مد نظرمان است؛ شكل ظاهري شهر که چيزي جز معماری شهری، ساختمانها، خيابانها، درختها، يادمانها، حومهها و حاشيهنشيني و … نيست. فرهنگ شهر که برگرفته از ساکنین شهر و رفتارها، نوعحرفزدن، خردهفرهنگها و اقلیتها، گروههای شغلی، دستهبندیهای محلی، دغدغههاي آدمهاي شهر، شیوههای وقتگذرانی و اوقات فراغت است. و نهایتا شناسههاي شهري مثل ابنیهی تاريخي، رویدادهای فرهنگیـ هنری، ورزشی و سیاسی آن شهر.
در بسیاری از فرهنگها، این روح غالب شهری راهش را به هنر، به ویژه به داستان بازکرده و نمونههای موفقی از داستانهای شهری خلق شده که در آنها شهر، خود قهرمان اصلی داستان است. اینگونه داستانها تصویر یک شهر را برای مردم آن شهر و حتی فراتر از آن، برای یک ملت خاطرهانگیز و جاودانه ميكند.
تهران شهري اسطورهاي نيست، شهري تاريخي هم نیست، اما سابقهی دویست سالهی پایتختی، هویت و تشخصی به آن بخشیده که با مهمترین شهرهای تاریخی جهان قابل قیاسش میکند. اما در سالهاي اخير گرايش به خلق داستانهای بیمکان و زمان و همچنين روایت ماجراها در فضاهای بسته و فاقد شناسههای شهری، روح تهران را کموبیش از داستانها زدوده و سبب شده کمتر ردپایی از هویت شهر و سبک زندگی خاص مردم پایتخت در داستانهای ایرانی ببینیم.
ماهنامهی داستان همشهری «جایزهی داستان تهران» را با همین هدف پایه گذاشت تا چهرهی جامعتری از شهر تهران را در داستانهای نویسندگان ایرانی ثبت و ماندگار کند.
دربارهي اين شماره:
يك دومین دوره جشنواره «جایزه داستان تهران» در حال برگزاری است. جشنوارهای دربارهی تهران و داستانهایی که در بستر این شهر شکل میگیرند. به همین بهانه در این شماره به رابطهی شهر و ادبیات از زاويههاي مختلف پرداختهایم که پروندهی ویژهی این موضوع را در بخش درباره داستان میبینید. در جستار «از رمانس تا رمان» كامران سپهران، نويسنده، مترجم و مدرس دانشگاه مروري دارد بر گامهاي آغازين داستان شهري، چگونگي باز شدن پاي شهر به ادبيات و همچنين تاثيراتي كه بر داستان و به طور مشخص رمان داشته. در ادامه، در مطالعهی موردیِ داستانهای شرلوک هولمز، متن «لندن مه گرفته» از این حرف میزند که چطور روح یک شهر، بستر یکی از مشهورترین مجموعه داستانهای معمایی تاریخ ادبیات را فراهمکرده. در پایان در میزگردی با حضور حسين سناپور، محمدحسن شهسواري و امير احمدي آريان به بررسی ویژگیهای داستان شهری، با تاکید بر داستانهای شهری تهران پرداختهایم.
در بخش درباره زندگی، متن «گرسنگی» زندگینگارهای است که چهرهی دیگری از شهر را در نظر مخاطب ترسیم میکند؛ تصویری متضاد با چهرهی اتوپيايي شهرهای بزرگ دنیای غرب كه در برخی آثار داستانی و سینمایی دیدهایم.
در بخش داستان، «شهر همهی چراغهايش روشن بود» و «منلو پارک» – که اولی از داستانهای اولین دورهی جایزه داستان تهران و دومی محصول کارگاه مجازی داستان است- هر دو با موضوع شهر تهراناند.
بخش کهن این شماره هم با دو مطلب، تصویری تاریخی از شهر تهران ارائه میدهد؛ تصویری از تهران عهد قاجار که به مقتضای افزایش جمعیت و توسعه و شهريتر شدن، به برقرای نظم و امنیت نیازی روزافزون پیدا میکند و حاکمان وقت را بر آن ميدارد که از تجربیات مستشاران فرنگی درخصوص پایهگذاری سیستمهای برقراری نظم و امنیت شهری بهره بگیرند. «آسوده بخوابید» گزیدهای است از گزارشهاي نظميه از اتفاقات و جرایم محلات تهران و «معمای جواهرخانه» روایتی است خواندنی از خاطرات عبدالله بهرامی در دوران تصدی کفالت نظمیه تهران، که گذشته از وجه تاریخیاش از نظر ادبی و داستانی هم بسیار قابل تامل است. نگاه دقیق و موشکافانهی نویسنده، این متن را به یکی از نخستین روایتهای پلیسی مدرن در ایران بدل کرده که کشش و جذابیت آن کم از رمانهای مطرح کارآگاهی نیست. شما را به خواندن این پرونده جذاب دعوت میکنم.
دو دور جدید کارگاه مجازی مجله داستان از ابتدای مهرماه، دومین سال آموزشی خود را همزمان با نشستی با اعضای این کارگاه آغاز کرد که اولین محصول این دوره را در این شماره میخوانید.
کارگاه مجازی داستان، فضایی آموزشی است که با هدف پرورش نسل نویی از نویسندگان جوان، زیر نظر شورای داستان مجله در سایت رسمی مجله داستان فعالیت میکند. گزارش کاملی از نحوهی عضوگیری و فعالیت این کارگاه در بخش بازتاب شماره گذشته ماهنامه داستان در صفحات ۲۵۰ تا ۲۵۱ منتشر شده است.
سه نوبل ادبی امسال به سوتلانا آلکسیویچ رسید. نویسندهی اهل بلاروس که با ناداستانهایش شناخته شدهاست. اینکه جایزه ادبی نوبل برای اولینبار به یک ناداستان (نانفیکشن) نویس رسید هرچند شگفتی ساز بود، اما نشان از اهمیت روزافزون این قالب ادبی و اقبال عمومی مخاطبان به ناداستان دارد. به همین بهانه و در ادامهي انتشار ناداستانهای خارجي، این شماره نیز متنی از آلکسیویچ را برای شما انتخاب کردهایم. «صداهایی از چرنوبیل» روایتی عمیق، انسانی و تاثیرگذار است از فاجعهي اتمی چرنوبيل که براساس مصاحبه با بازماندگان این واقعه به نگارش درآمده و مخاطب را با لحظه لحظه تبعات تاثرانگیز این واقعه همراه میکند.
چهار این شماره پنجاهمین شمارهی پیاپی است که صفحهی داستانهای دیدنی میزبان آثار هنرمند بزرگ کشورمان، کامبیز درمبخش است. صفحاتی که در طول این شمارهها با خلاقیتی تمامنشدنی روایتهایی دیدنی را برای خوانندگان مجله به تصویر کشیدهاند. در طول این مدت بازتابهای زیادی از مخاطبان وفادار این صفحات دریافت کردهایم که علاقهشان به این آثار را ابراز کردهاند. اگر از مخاطبان این صفحات هستید منتظر دریافت نظرات شما هستیم. از استاد درمبخش نیز برای این همراهی صمیمانه قدردانی میکنیم و برای ایشان توفیق روزافزون آرزو داریم.
پنج فراخوان دومین جایزه داستان تهران سیام مهرماه گذشته با دریافت ۱۳۶۲ اثر به پایان رسید و آثار رسیده در طول آبانماه، داوری اولیه را پشت سر گذاشتند. داوری نهایی دومین دوره جایزه داستان تهران را علي خدايي، فرخنده آقايي، علي موذني، بلقيس سليماني و محمدحسن شهسواري به عهده خواهند داشت. گزارش مشخصات آماری شرکتکنندگان دومین دوره جایزه داستان تهران را میتوانید در بخش بازتاب این شماره ببینید.