برف در روزگاری نه چندان دور همیشه نعمت نبود، گاهی مصیبت بود. وقتی برف میبارید راههای خاکی گل میشد و ارزاق از دهات به شهرها نمیرسید. قحط سوخت و نان و آب میشد و آدمها میمردند. سرمای زمستان یک لاپیرهنها را میبرد به زیرزمینها و صندوقخانهها و کُلیجهخزپوشها را میفرستاد زیر کرسی. زمستان چه پربرف بود و چه کمبرف، سخت بود. هر مادربزرگی نقلی از یک سیاه زمستان دارد؛ وقتی که برف تا پشتبام میرسیده و بین برفهای پاروشده از سقف، کوچه میساختهاند؛ برفهایی که تا ماهها کنار کوچهها میمانده و به بهار و گاهی اولین روزهای تابستان میرسید. زمستان آداب خودش را داشت: انبارِ بنشن و آرد، خشک کردن سبزی، سرخ کردن بادمجان، ترشی و مربا انداختن و تخممرغ در آبنمک گذاشتن. خاکهزغال با دست ساختن و قورمه پختن پاییز. در روزگاری نهچندان دور آدمها با چیزهایی که در نه ماه ذخیره کرده بودند زمستانگذرانی میکردند و همین بود که برای رسیدن بهار لحظهشماری میکردند.
انعکاس زمستان در روزنامه هم انگار نیاز جامعه بود مثل اخبار نرخ غله و ارزاق و اتفاقهای زمستانی. از نگاه به تاریخ انتشار خبرها، میشد فهمید که هنوز هوا در جای خودش سرد بود؛ برف، بهمن بود و اسفند. روزنامه هم سعی میکرد تا اخبار سختی معیشت را آرامتر گزارش کند. آنچه در زیر میخوانید، بخشی از گزارشهایی است دربارهی بارندگی در تهران که در روزنامهی وقایع اتفاقیه، نزدیک به یکصد و شصت سال پیش از این به چاپ رسیده است.
روزنامهي نمرهی ۱۰۵/ پنجشنبه، ۱۵ بهمن ۱۲۳۱ شمسي
دارالخلافهی طهران
چون در شکارگاه جاجرود تا برف نیاید شکار خوب جمع نمیشود در این اوقات که برف بسیار خوب و بهموقع آمد، خاطر اقدس همایون پادشاهی مایل به شکار جاجرود گردیده و پیشخانه به شکارگاه آنجا روانه شد و در روز پنجشنبه بیستوچهارم موکب فیروزیکوکب همایون به شکار جاجرود حرکت خواهند فرمود.
اگرچه هوای دارالخلافهی طهران در زمستان امسال بسیار ملایم و خوش گذشت لیکن به جهت نیامدن برف در موسم خود زراعتکاران تشویش کمآبی و خشکسالی تابستان آینده را داشتند. بهحمدالله تعالی برف خوبی بسیار بهموقع و زیاد آمد بهطوری که کمتر سالی در این فصل هوای دارالخلافهی طهران به این سردی شده بود و به جهت صاحبان املاک و زراعتکاران امیدواری کلی حاصل گردید. تشویشی که داشتند بهکلی رفع گردیده است.
روزنامهي نمرهی ۱۰۶/ روز پنجشنبه، ۲۱ بهمن ۱۲۳۱شمسي
دارالخلافهی طهران
چنانچه در روزنامهی هفتهی گذشته نوشته شد، در روز پنجشنبه بیستوچهارم ماه ربیعالثانی اعلیحضرت پادشاهی عزیمت شکار جاجرود فرموده، موکب فیروزیکوکب به آنجا حرکت فرمودند و جناب جلالتمآب صدر اعظم و سایر خدم و حشم در رکاب همایون رفتند و در این اوقات توقف موکب همایون در شکارگاه مزبور بارندگی زیاد شده و چون که تا برف نیاید در آنجا شکار خوب جمع نمیشود، از یمن طالع فیروزیمطالع ملوکانه باران و برف متوالی آمده و شکار فراوان از همه قسم کرده شد؛ اگر چه به جهت کثرت برف و باران قدری زحمت به ملتزمین رکاب مبارک همایون رسید ولیکن شغل شکارچی و نوکر در سفر زحمت کشیدن است و تا زحمت نکشد کارش پیش نمیرود و به سبب شدت بارندگی و برف شکار خوب و فراوان اعم از شکار کوهی و دشتی و طیور بسیار شده و به قاعدهی سابقه به جهت شاهزادگان عظام و خادمان حرم و سفرای دول متحابه[۱] و علما و فضلا و اعیان و ارکان در خانه از شکارگاه، شکار مرحمت فرموده به شهر فرستادند.
در این اوقات بارندگی پیوسته و زیاد در دارالخلافهی طهران شده است، بهطوریکه از روز جمعه هیجدهم ماه ربیعالثانی تا روز سهشنبه بیستوهشتم ماه مزبور متصل بارندگی شد مگر دو روز که هوا را صاف کرد. اول برف خوب آمد و هوا بهشدت سرد شد و بعد از آن هوا را ملایم نموده باران شدید آمد، بهطوریکه کل برف را از زمین برداشت و از شدت باران جزئی خرابی هم به خانهها و دیوارهایی که از خشت و گل ساخته بودند در بعضی محلات رسید، وليکن ضرر جانی بهحمدالله به کسی نرسیده. بعد از آن در شب سهشنبه باز بنای برف را گذاشت و بیشتر از برفِ اول آمد، ولیکن چون به زمین باران آمده بود و هوا هم ملایم بود نصف برف بلکه بیشتر آب شده و با وجود این باز برف سنگین در بین راه است و هوا هم نهایت ملایمت را دارد.
روزنامهي نمرهی ۱۵۶/ پنجشنبه، ۶ بهمن ۱۲۳۲ شمسي
دارالخلافهی طهران
هوای دارالخلافهی طهران تا چند روز قبل به کمال ملایمت و خوشی میگذشت مانند ایام بهار، حتی در بعضی باغات گلهای نرگس و بنفشه و غیره شکفته بود تا شب دوشنبه شانزدهم این ماه بارش زیاد آمده و روز دوشنبه نیز متصل بارید و در کوه شمیران هم برف آمده تا نصف کوه سفید شده بود و صبح روز جمعه ابتدای باریدن برف در دارالخلافه و اطراف آن شد و از آن روز تا به حال اغلب اوقات برف باریده است که حالا یک چاریک برف در زمین است و هوا بهشدت برودت به هم رسانده و آبها یخ بسته است، بهطوریکه کم اتفاق افتاده بود که هوای دارالخلافهی طهران به این سردی بشود.
ادامهی این روايت را میتوانید در شمارهي شصتوسوم، بهمن ۹۴ ببینید.
* روزنامهی وقایع اتفاقیه، سه مجلد، تهیه و تنظیم: کتابخانهی ملی جمهوری اسلامی ایران با همکاری مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه: ۱۳۷۳