سبک نویسندگی چیزی نیست که بشود آموزشش داد. هر نویسنده سبک خاص خود را دارد؛ سبکی برآمده از شیوهی کار وي و پیشینهای که داشته. با وجود اين میتوان در مسیر یافتن سبک شخصی به نویسندگان کمک کرد. در این شماره به توصیههای یکی از نویسندگان بزرگ جهان میپردازیم: کورت ونهگات، نویسندهی طناز آمریکایی. ونهگات در این مطلب از بهترين راههاي نويسنده براي انتقال مفهوم ميگويد و بر اهمیت حفظ اصالت نویسنده و بازگشت به ریشهها تاکید میكند؛ او نشان میدهد که چطور میشود حتی در توصیه کردن نیز صاحبسبک بود.
روزنامهنگارها يا نويسندههاي غيرادبي ياد گرفتهاند كه در نوشتههايشان تقريبا هيچچيز دربارهی خودشان فاش نكنند. اين موضوع آنها را به آدمهای عجيبی در دنيای نويسندهها تبديل كرده چون تقريبا همهی جوهرچشيدههای بيدفاع ديگر دنيا خيلی چيزها دربارهی خودشان برای خوانندهها فاش میكنند. ما اين افشاگریها را، چه اتفاقی باشند و چه تعمدی، عناصر سبكی میناميم.
اين افشاگریها به مای خواننده میگويند كه داریم وقتمان را با چهجور آدمی سپری میكنيم؛ اينكه نويسنده بیاطلاع به نظر میرسد يا مطلع، كودن يا باهوش، دورو يا روراست، بیمزه يا شوخ؟ و الیآخر.
چرا برای بهتر كردن سبك نوشتنتان باید روی آن کار کنید؟ مهم نيست چه چيزی مینويسيد. اين كار را به نشانهی احترام به خوانندههايتان انجام دهيد. اگر افكارتان را پراكنده و باشتاب روی كاغذ بياوريد، مطمئن باشيد خوانندههايتان احساس میكنند هيچ اهميتی برايشان قائل نيستيد. آنوقت شما را آدمی خودپرست يا احمق تصور خواهند كرد ـ يا بدتر، ديگر آثارتان را نمیخوانند.
بدترين افشاگریای كه میتوانيد دربارهی خودتان بكنيد اين است كه به خواننده نشان دهيد نميدانيد چه چيزی جالب است و چه چيزی نه. مگر ملاک دوست داشتن و دوست نداشتن نويسندهها اصولا چيزهايی نيست كه آنها انتخاب میكنند تا بهتان نشان دهند يا شما را به فكر كردن دربارهشان وادارند؟ هيچوقت شده يک نويسندهی كلهپوك را فقط بهخاطر مهارتش در به كار بردن زبان تحسين كنيد؟ نه.
پس سبک برندهی شما بايد از ايدههايی شروع شود كه در ذهنتان داريد.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی شصت و ششم، خرداد ۹۵ ببینید.
* اين متن تلخيصي است از مطلبي كه در سال ۱۹۸۰ با عنوان How to Write with Style در نشريهی ويژهی International Paperچاپ شده است.