قرآن بيشتر از هر نسخهاي در جهان اسلام استنساخ شده است. خطاطي شده، تذهيب و طلاانداز شده و بهترين جلدها برايش ساخته شده است. خطاطهاي مشهور از شیخ حمدالله بخاری و مصطفی دده و ابراهیم شربتچیزاده تا ميرعماد قزويني و ميرزا احمد نيريزي آن را با خطهايي عالي نوشتهاند.
در گذشته، قرآن جز قرائت و كتابت و جاني كه در زندگي داشت و روي لبها بود، جسمي هم داشت، كالبدي براي بركت دادن به اتفاقهاي روزمره. حرز ميشد و به تن سربازها ميرفت تا جلوي تير و شمشير را بگيرد. بازوبند بود به بازوي عزيزان و به قنداق بچهي تازه بهدنياآمده وصل ميشد براي دفع چشمزخم. در كرياس درها بود براي تبرك خانه. روي تاسها و بشقابها نقر ميشد براي بركت اغذيه و اشربه و به تناسب اين مقصود قطعهاي مختلف هم داشت. در قطع عمامهاي براي گذاشتن ميان عمامه، در قطع انگشتي براي گذاشتن در مخزن انگشتر و در قطع بياض براي خواندنهاي مكرر. قرآن به همهچيز بركت ميداد و شروع و ختم هر كاري بود. اين جسمانيت قرآن در ماه رمضان بيشتر به چشم ميآمد. وقتي براي ختم سيروزه، روزهداران صبح تا شب قرآن را همراه داشتند.