جهان کهنهتر از این نمیشود، لااقل برای ما. آیندگان هزار سال بعد و هزاران سال بعد شاید امروز برایشان قدیم باشد، گذشتهی بعید باشد اما برای ما لحظهی امروز با روزهای ده سال بعد تنها بهقدر پلکزدنی میگذرد، همینقدر سریع و سرسری. روزهایی که یادمان میروند و ماههایی که از تقویم میکَنیم و دور میاندازیم. تنها روزهایی یادمان میماند که به بهانهای برای خودمان جشنی گرفتهایم و درنگی کردهایم.
یلدا درنگ است. درنگ است چون ما از میان روزها و شبها سوایش کردهایم و به آن ارج و قرب دادهایم، یک دقیقه در طول شب چیزی نیست که اینقدر مهم باشد اما ما بهانهاش کردهایم تا این روزهای پرشتاب را جایی توی سرمان حفظ کنیم. شبیه نشانههایی که لای کتاب میگذاریم که بدانیم تا کجا خواندهایمش یا خطهایی که با مداد زیر بخشهایی که خوشمان آمده کشیدهایم. ما به یلدا رنگ میدهیم و درنگ میکنیم و دور هم جمع میشویم، به حافظ تفال میزنیم، شاهنامه میخوانیم و قصه میگوییم تا کنار هم باشیم و یک دقیقه بیشتر خوشی بخریم. یلدا جز این نشانه در جهانی که دیگر کهنهتر از این نمیشود چیزی نیست. نشانهی اینکه ما زندهایم و زندگی را کنار خانواده و دوستان دوستتر داریم. نشانهای از یک دقیقه بیشتر کنار هم بودن که میشود قاب گرفت و در روزهای زمستانی پیش رو به آن دلگرم شد. یک دقیقهای که میشود برایش یک سال منتظر ماند و شاد بود.
دربارهی این شماره:
یک ویژهنامهی زمستانی ماهنامهی داستان را با صفحاتی بیشتر و با هدیهای ویژه برای مخاطبان مجله فراهم کردهایم. هدیهی ویژهی این شماره هجده هایکوی زمستانی از شاعرانی در گوشه و کنار دنیا است که زیباییهای این فصل سپید را بیشتر پیش چشممان ترسیم میکند. شما را به خواندن این هایکوهای زیبا دعوت میکنم.
دو یلدا از دیرباز با قصهگویی و قصهخوانی عجین بوده و به همین بهانه بخشهایی از این شماره را به این سنت دیرینه اختصاص دادهایم. «پابندخوانی» و «افسانهخوانان و حکایتگویان» در بخش روایتهای داستانی گزیدهمتنهایی تاریخیاند که به آداب قصهگویی میپردازند. «انگار سهراب پسر رستم» نیز برشی است از داستان پرفرازونشیب امیرارسلان نامدار که از مشهورترین قصههای عامیانهی پارسی است که هرچند نامش را زیاد شنیده شدهایم اما کمتر دیده و خوانده شده.
در بخش دربارهی داستان نیز «پایان همیشه تلخ نیست» نگاهی کوتاه به آغاز قصهگویی دارد و اینکه چطور با زندگی روزمرهمان گره خورده و «بازگشت قصهگویی» از کتابهای صوتی میگوید و رونقی که این رسانهی نوپا به شنیده شدن داستانها بخشیده است.
سه «کریسمس من در نیویورک» زندگینگارهای است از هارپر لی، نویسندهی شناختهشدهی معاصر و خالق رمان کشتن مرغ مقلد، که نزدیک به یک سال از درگذشت او میگذرد. نویسندهای که با نوشتن همین یک رمان شهرتی جهانی پیدا کرد و تا پنجاهوپنج سال بعد که جلد دوم این رمان را به بازار کتاب عرضه کرد متن چندانی ننوشت. این زندگینگاره جزو همین معدود نوشتههای لی از زندگی خصوصیاش است که کم از داستانی دراماتیک ندارد و نقطهی عطفی را روایت میکند که مسیر زندگی هارپر لی را برای همیشه تغییر داد.
چهار آبانماه امسال جامعهی ادبی ایران یکی از چهرههای فرهنگیاش را از دست داد؛ کاظم رضا سردبیر مجلهی ادبی «لوح؛ دفتری در قصه» که میراث ارزشمندی را در تاریخ معاصر رسانه های ادبی ایران از خود به جای گذاشت. مجلهای که اواخر دههی چهل منتشر میشد و برای اولین بار از بین گونههای مختلف ادبی صرفا داستان منتشر میکرد. «بهزودی» به قلم جعفر مدرسصادقی در بخش دربارهی داستان به کاظم رضا و روند انتشار این مجلهی داستانی در سالهای دور میپردازد. یاد این نویسنده را گرامی میداریم.