جلفای اصفهان در عصر ناصری| ارنست هولتسر

روایت × سفرنامه

بخشی از سفرنامه‌ی جهانگرد ايتاليايی درباره‌ی ارامنه‌ی اصفهان

اصفهان كه اصفهان شد و نصف جهان و آوازه‌اش عالمگير شد، سياحان و تجار و سفراي ممالك متمدن آن روز دنيا براي رسيدن به اين شهر افسانه‌اي و بردن حظ مادي و معنوي از نعمت‌هاي وافر آن، با هم به رقابت افتادند. اين ميهمانان اغلب وقتي پايشان به ايران مي‌رسيد چندان شيفته‌ي اين آب و خاك مي‌شدند كه يا تا آخر عمر در ايران مي‌ماندند يا پس از بازگشت به كشور خود دوباره دل‌شان هواي ايران مي‌كرد و بارها اين راه را مي‌رفتند و مي‌آمدند.
فرانچسكو كارري، جهانگرد ايتاليايي، در سال ۱۶۹۴ ميلادي (۱۰۷۳ شمسي)، به ايران آمد و مدتي در ايران ماند. آمدن كارري به ايران همزمان بود با مرگ شاه سليمان صفوي و مراسم مفصل تدفين او و تاجگذاري شاه سلطان حسين و آيين‌هاي پرآداب آن. او كه از نزديك شاهد اين وقايع بود گزارش دقيق و روشني از آن‌ها در سفرنامه‌ي خود نوشت. به سنت ديگر جهانگردان غربي، كارري هم مشاهدات خودش از ايران را ثبت كرد، و به تفصيل از حال‌وهواي آن روز شهر اصفهان و دربار و بزرگان و مردم عامه، بازارها و عمارات و غيره نوشت. يكي از بخش‌هاي اصلي اين سفرنامه بخشي است كه به ارامنه‌ي اصفهان اختصاص يافته است. كارري در اين بخش از سفرنامه‌اش، ارامنه‌ي ساكن جلفاي اصفهان، ساكنان آن‌سوي زاينده‌رود، و آداب و رسوم و محله‌هايشان را به تصوير كشيده است. ارامنه‌اي كه حدود ۴۱۰ سال پيش به فرمان شاه عباس اول از قفقازِ ايران به اصفهان كوچانيده شدند تا نبض اقتصادي محصولاتي مانند ابريشم و طلا را كه عوايدش تنها به جيب شاه مي‌رفت، در دست بگيرند.در ادامه بخش‌هايي از اين سفرنامه را مي‌خوانيم.

جلفا يا جيولفا، در سه‌كيلومتري اصفهان، نزديك قصبه‌ي گبرها واقع شده است و زاينده‌رود آن را از اصفهان جدا مي‌سازد. اين آبادي ارمني‌نشين در بحبوحه‌ي جنگ‌هاي ايران و عثماني به امر شاه‌عباس بزرگ بنا شده است. طول آن پنج‌ كيلومتر و محيط آن قريب پانزده كيلومتر است. باغ‌هاي سرسبز مفصلي دارد كه از دور چون جنگلي مي‌نمايد. بيرون خانه‌هاي شهر محقر و ناچيز، ولي درون آن‌ها مجلل و آراسته است. كوچه‌ها همه منظم و سرراست و به‌مراتب تميزتر از كوچه‌هاي اصفهان است. در اغلب كوچه‌ها دو رده چنار كاشته شده كه در وسط آن‌ها جوي پرآبي قرار دارد و كانكر (نوعي ماهي) فراواني در آن‌ها ديده مي‌شود. فرانسوي‌هاي ساكن جلفا درباره‌ي اين ماهي‌ها حكايتي گفتند كه من عينا آن را مي‌آورم:
تقريبا چهل سال پيش تاورنيه، سياح معروف فرانسوي، به ايران آمده بود. شبي در منزل آقاي اتوال، يكي از فرانسويان مقيم اصفهان، دعوتي به شام داشت. غذاي آن شب از اين ماهي‌ها بود؛ به مذاق تاورنيه خوش آمد و از محل و مركز صيد آن‌ها پرسيد. اتوال كه مرد بذله‌گو و مزاحي بود، گفت: «شما در بهترين فصل اين ماهي‌ها آمده‌ايد. اين ماهي‌ها فقط با توت تغذيه مي‌شوند كه در ماه دوم بهار در اصفهان خيلي فراوان است. اين ماهي‌ها شبانگاه از رودخانه بيرون مي‌آيند، بالاي درخت توت مي‌روند، سير مي‌خورند و سحرگاه باز به رودخانه برمي‌گردند. آنان كه سحرخيزند، قبل از ماهي‌ها خود را به پاي درختان توت مي‌رسانند، چادري در پاي آن‌ها مي‌گسترند و سپس درخت را مي‌تكانند، ماهي‌ها روي چادر مي‌ريزند، آن‌ها را جمع مي‌كنند و براي فروش به بازار اصفهان مي‌برند.»

اين حكايت را، كه بر سبيل مزاح گفته شده بود، تاورنيه‌ي ساده‌لوح در كتاب خود آورده است، و من آن را از پسر اتوال در جمع فرانسويان شنيدم. ايراني‌ها از اين ماهي‌هاي كوچك استفاده نمي‌كنند و آن‌ها را نجس و حرام مي‌دانند.


در سفر پول ته جيب آن‌ها مي‌رويد
حكومت ظاهري ارمنيان جلفا با شخص شاه است. گناهكاران به‌شدت تنبيه مي‌شوند. از جانب شاه شخصي به نام كلانتر، از خود ارمنيان، براي رسيدگي به دعاوي و شكايات ساكنان جلفا انتخاب مي‌شود. اين مرد وظيفه‌ي گردآوري ماليات ارمنيان را نيز به عهده دارد. ارمنيان متمول‌ترين افراد كشور هستند، چه هم شاه به آن‌ها وام‌هاي طويل‌المدتي داده و هم تجارت خارجي ابريشم با آن‌ها است؛ ضمنا بسيار قانع و مقتصد نيز هستند و در سفر پول ته جيب آن‌ها مي‌رويد. اما در واقع حكومت ارمنيان با اسقف اعظم است كه بدون وابستگي بطريق، با چهار كشيش، مستقلا كارهاي مذهبي را اداره مي‌كند.


زنان ارمني در پي زيبايي تصنعي نيستند
ارمنيان غالبا يكي از دو زبان تركي يا فارسي را خوب مي‌دانند و بدان تكلم مي‌كنند و هر دو لهجه‌ي محاوره و كتابت زبان ارمني را هم خوب بلدند.
زنان ارمني غالبا زيبا و مليح‌اند و در پي زيبايي تصنعي نيستند. سر خود را با چارقد كتاني سفيد مي‌پوشانند و گوشه‌هاي آن را زير چانه‌ي خود محكم مي‌كنند. اغلب يك رشته گيس دارند كه درون كيسه‌ي كوچكي از مخمل سياه، روي شانه‌ي خود مي‌اندازند. زن‌هاي بسيار متمول زينت‌آلات زرين و مرصع نيز به كار مي‌برند.

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی هفتادودوم، آذر ۹۵ ببینید.

*‌‌‌ سفرنامه‌ي كارري جوواني‌فرانچسكو جملي كارري ترجمه‌ي عباس نخجواني و عبدالعلي كارنگ وزارت فرهنگ و هنر آذربايجان شرقي و موسسه‌ي انتشارات‌فرانكلين ۱۳۴۸