صفحه‌ای از قابوس‌نامه‌ی جعلی ریچارد فرای | عکس از مجموعه‌ی خصوصی این تصویر برای نخستین […]

روایت × سند

مكاتباتی پيرامون فروش نسخه‌ی جعلی قابوس‌نامه به موزه‌ی سين‌سيناتی آمريكا

در سال ۱۹۵۳ میلادی (۱۳۳۲ شمسی) نسخه‌ای خطی از قابوس‌نامه‌ی عنصرالمعالی كیكاووس ابن اسكندر به آمریكا رسید و همچون گنجی نویافته خریدارانش را خوشحال كرد. دو موسسه‌ای كه این نسخه را خریده و به شكل غیرقانونی و به لطایف‌الحیل از مرز خارج كرده ‌بودند (موسسه‌ی گوركیان و موزه‌ی هنرهای سین‌سیناتی)، به گنجینه‌ی خود بسیار می‌بالیدند. این‌همه شوق و ذوق دلیل داشت. این نسخه از دو جهت منحصربه‌فرد بود. اولا تاریخ كتابت آن، سال ۴۸۳ هجری قمری (۴۷۲ شمسی) ثبت شده بود كه همزمان دوره‌ی حیات نویسنده‌ی متن است و از آن مهم‌تر، در كتاب صدونه نقاشی قدیمی وجود داشت كه این حجم از نقاشی در یك نسخه‌ی خطی قرن پنجمی بی‌نظیر بود. چنین نسخه‌ای گنجی بود كه نمی‌شد برایش قیمتی معین كرد.
ماجرا ظاهرا از آن‌جا آغاز شد كه چند جاعل حرفه‌ای طی سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ نسخه‌ای نفیس از قابوس‌نامه را جعل و بازسازی كردند و آن را به قیمتی گزاف به متخصصان غربی فروختند. كار این جاعلان چنان دقیق بود كه اغلب كارشناسان ایرانی و غربی فریب خوردند و تا سال‌ها متوجه جعلی بودن كتاب نشدند. ریچارد فرای به‌عنوان كارشناسی حرفه‌ای، اصلی‌ترین متخصصی بود كه فریب خورد و اصل بودن این نسخه را تایید كرد و واسطه‌ی خرید آن برای موسسات آمریكایی شد و گویا خودش برای خروج آن از ایران تلاش كرد.
چند نفر از كارشناسان ایرانی و غیر ایرانی در همان سال‌ها كم‌وبیش متوجه جعلی بودن این نسخه شدند و مطالبی راجع به آن نوشتند اما همچنان كارشناسانی بر آن بودند كه نسخه‌ی مذكور اصل است و تردیدها بیهوده است. چند سال بعد از ورود این كتاب به آمریكا، با انجام آزمایش‌هایی شیمیایی روی رنگ‌های به‌كاررفته در كتاب، اثبات شدند كه چند مورد از تركیب رنگ‌های به كار رفته در نقاشی‌های كتاب جدیدند و در گذشته وجود نداشته‌اند و درنتیجه بی‌تردید این نسخه‌ی خطی جعلی و ساختگی است. اثبات این جعل بزرگ كه سال‌ها عده‌ی زیادی را درگیر خود كرده بود و هزاران دلار برایش هزینه شده بود، كار را به مقامات قضایی و دولتی كشاند. مسئولان دولت وقت آمریكا از ایران شكایت كردند و ایرانیان پاسخ دادند كه اتهام متوجه خود آن‌ها است، چون هم به توصیه‌های متخصصان گوش نداده‌اند و هم كتاب را به صورت قاچاقی و بدون اطلاع دولت ایران از كشور خارج كرده‌اند. بعدها آن طور كه از برخی اسناد و روایت‌های شفایی مستفاد می‌شود، به درخواست شاكیان اصلی، پرونده مختومه گردید و به ظاهر به دست فراموشی سپرده شد اما هنوز هم برخی از ماجراهای پشت پرده‌ی این كتاب روشن نشده و تردیدها و پرسش‌هایی پیرامون آن وجود دارد.
در ادامه چند نمونه از مكاتبات مسئولان و كارشناسان وقت را راجع به این جعل هنری می‌خوانیم. همه‌ی نامه‌ها در خطاب به آقای عبدالله حسینی، بازرس وقت و مسئول پیگیری این ماجرا، نوشته شده‌اند.  

جناب آقای عبدالله حسینی
بازرسی عالی شاهنشاهی

محترما به عرض عالی می‌رساند پیرو توضیحات حضوری راجع به كتاب قابوس یا اندرزنامه عرض می‌شود در حدود دوازده سال یا كمی بیشتر یا كمتر در پاریس شنیدم كه آقای اقبال مرحوم چند صفحه كتاب به آقای كارنیك گوركیان كه دكان عتیقه‌فروشی دارد ارائه نموده برای فروش (طبق گفته‌ی كارنیك گوركیان) و حتی ایشان در پاریس عكس آن صفحات را به من ارائه نمود و مشارالیه چون خودش خریدار نبود به برادرش كه مقیم نیویورك می‌باشد پیشنهاد فروش كرد. بعدا ندانستم چه شد.

دفعه‌ی دیگر شنیدم آقای دكتر مهدی بهرامی مرحوم چند صفحه نقاشی مزبور را به نزد آقای ماتوسیان كه آماتور عتیقه است و در آن وقت در رُم بود برای فروش برده بود. آقای ماتوسیان امتحان كرده بود رنگ‌های روی كتاب مزبور تقریبا نو می‌باشد نخواسته بود. تا همان سال خودم به ایران آمدم. بعد شرح كتاب مذكور را شنیدم و همه كس از كتاب مزبور اطلاع دارد و گفته می‌شود كه كتاب مزبور از افغانستان به مشهد و از مشهد به تهران و یك آقای كتابفروش خریداری و به آقای فخرالدین نصیری امینی فروخته به قیمت كمی. حتی در آن موقع شنیدم كه جناب آقای مینوی كه قصد خرید كتاب اندرزنامه را برای دولت داشت، نمی‌دانم بعدا چه علت پیدا شده بود كه آقای مینوی از خرید كتاب مزبور امتناع ورزید. حال قسمتی از این كتاب در دست موزه‌ی سین‌سیناتی و قسمتی دیگر در دست گوركیان می‌باشد در آمریكا.

راجع به این كتاب و اصالت آن مذاكرات زیاد شده بود تا آن‌كه در سال ۱۳۳۸ در كنگره‌ی مستشرقان كه در آمریكا بود اصالت كتاب مزبور مورد بحث قرار گرفت. عده‌ای عقیده داشتند كه كتاب مزبور كهنه نیست، عده‌ای دیگر اصالت كتاب را تصدیق كردند. آقای اشمیت از موزه‌ای در واشنگتن پس از تجزیه جلوی تمام مستشرقین در كنگره با اسلاید نشان داد كه رنگ بژ كه روی تصویرها وجود دارد، این رنگ یكصد سال است كه پیدا شده و قبل از یكصد سال وجود نداشته و چنان‌كه كتاب هم كهنه باشد تصویرها همه {ناخوانا} و رنگ مزبور تازه است در صورتی‌كه كتاب مزبور تاریخ كتابت آن نهصد سال تقریبا می‌شد.

ولی آنچه به نظر بنده شخصا می‌رسد كتاب مزبور كهنه و تصویرهایی داشته. تصویرها رنگ خود را باخته بودند و بعدا رنگ روی آن زده بودند ولی در چه تاریخی و كی نمی‌دانم. یكی از اشخاصی كه اظهار عقیده می‌كرد كتاب مزبور نو است آقای مینوی می‌باشند. در مورد دكتر فرای آمریكایی كه در دانشگاه تهران تحصیل می‌كرد تصور می‌رود ایشان در این باب اطلاع داشت آمده بود كه اقدام به خرید كتاب بنماید، بعدا چه شد نمی‌دانم.

با تقدیم احترامات فائقه
امضا: ناخوانا

ادامه‌ی این متن را می‌توانید در شماره‌ی هفتادوششم، ارديبهشت ۹۶ ببینید.

*‌‌‌‌اسناد از آرشيوي خصوصي گزينش شده است. /p>