در دو قرن گذشته،یکی از جذابیتهای شرق برای غربیها، محصولات فرهنگیهنری بوده است. بعضی از غربیها تنها به این دلیل به ایران میآمدند که بتوانند در کوچه و بازارها به کالاهای هنری ایران دست بیابند و این کالاها را برای کتابخانهها و موزهها و دانشگاهها سوغات ببرند. وجود اینهمه آثار ایرانی در مراکز مختلف فرهنگیهنری غربی گواه روشنی است از میل غربیها به این محصولات. کتاب و نسخههای خطی قدیمی یکی از این کالاهای پرطرفدار به حساب میآمده است. اشتیاق غربیها به نسخههای خطی و بهویژه نسخ مصور قدیمی، عدهای را به فکر جعل و ساختن شبهنسخههایی کرد که بهظاهر قدیمی و اصل بودند و نشان از قرن چهارم و پنجم داشتند اما اغلب در اواخر روزگار قاجار یا حتی سالها بعد از آن به دست عدهای جاعل حرفهای تولید شده بودند. ازدیاد نسخههای جعلی کار خرید را برای متخصصان دشوارتر و آنها را برای چنین معاملههایی محتاطتر میکرد.
کریستینسن (۱۸۷۵ ـ ۱۹۴۵) ایرانشناس و مورخ دانمارکی، سه بار به ایران سفر کرد که گزارش هر یک از این سفرها و شرح مشاهدات و تاملاتش را در سفرنامههای جداگانهای نوشته. یکی از تجربیات جالب او در سفر اولش به ایران در سال ۱۲۹۳ (۱۹۱۴ میلادی)، خرید کتاب و نسخههای خطی فارسی است برای کتابخانههای کشورش. در آغاز این سفر از یک ایرانی میخواهد که در ایام اقامتش در ایران همراهش باشد و راهنماییاش کند. کریستینسن از فردی موسوم به سید معلم میخواهد در ایران همراهیاش کند و او را در خرید کتاب راه بیندازد تا اینکه خودش بتواند با کتابفروشان تهران بر سر خرید نسخههای خطی وارد معامله و چانهزنی شود و درکار خرید نسخهی خطی و تشخیص کتاب قدیمی واقعی از کتاب قدیمینمای تقلبی حرفهای شود. او در سفرنامهاش شرحی از چند و چون بازار کتاب در آن روزگار و وضعیت کتابهای تقلبی ارائه داده که در ادامه بخشی از آن را میخوانیم.
پیش از سفر کار دیگری را نیز میبایستی انجام میدادم و آن فرستادن کتابهایی بود که در تهران خریده بودم. قضیه از این قرار بود که بنیاد کارلسبرگ مقداری پول نقد برای خرید نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی در اختیارم قرار داده بود که به کتابخانهی دانشگاه اهدا شد و همزمان کتابخانهی سلطنتی نیز به من نسخههای خطی باارزش هنری (مینیاتور و غیره) سفارش داده بود و همینطور نسخههای خطی دربارهی مذاهب اسلامی. وظیفهی من برای کتابخانهی سلطنتی از پیش معلوم و مشخص بود، میتوانستم آزادانه برای کتابخانهی دانشکدهی ادبیات کتاب انتخاب کنم. تصمیم گرفته بودم در درجهی اول، با خرید نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی، مجموعهی کتابخانه را از آثار کلاسیک ادبیات فارسی گسترش دهم و سپس به خرید نسخههای خطی در مورد مذهب شیعه بپردازم. بهنظر من طبیعی است که دربارهی مذهب رسمی ایران تا حد امکان در کتابخانهی دانشگاه ما آثاری وجود داشته باشد، چون به لطف و همت مردانی مانند راسک و وسترگور، ما بهترین مجموعهی آثار دربارهی دین رسمی ایران باستان (ادبیات اوستا و پهلوی) را که در دنیا یافت میشود داشتیم.
باید سبک شرقی خرید کرد
بر پایهی همین استدلال در تهران به خرید کتاب پرداختم. در حال حاضر، در ایران نسخههای خطی معمولی از کتابهای چاپ سنگی چندان گرانتر نیست. حروفچینی فقط برای چاپ روزنامهها، اعلامیه و پلاکارد و غیره به کار میرود. البته باید سبک شرقی خرید کرد. هیچگاه نباید وارد کتابفروشی شد و سراغ نسخههای خطی را گرفت، چراکه کتابفروشی خیلی زود دستگیرش میشود که با یک ناشی سر و کار دارد، در نتیجه قیمتها نیز سر به آسمان میزند. خیر، اول باید سراغ یکی دو کتاب چاپ معمولی را گرفت، کمی در مغازه گشت، با بیتفاوتی کتابهای مختلف را ورق زد تا به یک کتاب خطی مورد علاقه رسید یا اینکه کتابفروش خود چنین کتابی را پیشنهاد کند. باید چیزی را انتخاب کرد، دربارهاش فکر کرد، قیمت را پرسید و خود قیمتی پایینتر از سنجش خود از ارزش نسخهی خطی پیشنهاد کرد. کتابفروش قیمت خود را بهمراتب بالاتر از ارزش واقعی پیشنهاد میکند، سپس آنقدر باید چانه زد تا در این میان به توافق رسید.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی هفتادوششم، اردیبهشت ۹۶ ببینید.
*فراسوی دریای خزر آرتور امانوئل کریستینسن ترجمهی منیژه احدزادگان و علی آلفونه طهوری: ۱۳۸۵