Yvette Pepaepe

آلبوم

نويسنده‌هايی که از روياهايشان الهام گرفته‌اند

روياها و کابوس‌ها سرچشمه‌ی الهام‌ نسل‌های متمادی از نويسندگان بوده‌اند. از يونانی‌های باستان تا سوررئاليست‌های معاصر، اهل ادب پرسه زدن در پيچ و خمِ ناخودآگاه را همواره بديع و باارزش می‌دانستند. چه برای نمايش نامعقول و درک بی‌پرده‌ی چيزها باشد، چه به قصد رها کردن احساسات سرخورده، اين دريافت‌های مبهم و روياگونه‌ در اسطوره‌های فرهنگی و خواب‎های مشترک‌مان تنيده و پيوند خورده‌اند اما خواب‌های ما فقط ديوِ تاريک‌ درون‌مان را رها نمی‌کنند. در سطرهای پيش رو، نويسندگان از دنيای وهمناک شبانه‌ی خود می‌گويند و ما را با خواب‌هايی که منبع الهام‌شان بوده‌اند آشنا می‌کنند.

مری شلی
فرانکشتاين

آن شب خوابِ یک دانشجوی رنگ‌پریده و رنجور را دیدم. این سالک هنرهای سیاه نشسته بود کنار چیزی که خودش سرهم کرده بود. شبح هولناک مردی را دیدم کشیده شده روی یک سطح و بعد به لطف موتوری نیرومند، علایم حیات پدیدار گشت و پیکره‌ی هولناک با تکان‌هایی سخت و نیمه‌جان به حرکت درآمد. چقدر باید هراس‌انگیز باشد. چون هر تلاش انسانی‌ای در تقلید از آفریدگارحیرت‌آورِ جهان، کاری است بس هراس‌انگیز.


شارلوت برونته
جين اير

کنار گذاشتن تصاویری که تخیل من را مدت‌ها است انباشته‌اند کار ساده‌ای نیست. این تصاویر دوستان و هم‌صحبتان صمیمی من‌اند. می‌توانم بی‌هیچ زحمتی صورت‌ها، صداها و کارهای کسانی را که روزها فکرم را مشغول می‌کنند و حتی اغلب شب‌ها هم دزدکی به خوابم می‌آیند برایتان توصیف کنم. وقتی از این‌ها جدا می‌شوم، احساس می‌کنم پشت در خانه‎ای ایستاده‌ام و دارم با ساکنانش خداحافظی می‌کنم و هر زمان هم که دوستان جدیدی را در ذهنم جای می‌دهم حس می‌کنم به سرزمین دوردستی رفته‌ام که چهره‌ی آدم‌هایش برایم ناآشنا است و خلق و خوی آدم‌هایش معمایی پیچیده‌ است.

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی هفتادوششم، ارديبهشت ۹۶ ببینید.