سرگذشت ما تمامشدنی است؟ مثل بازی كه نمیشود نتیجهاش را تغییر داد؟ یا این پوست ماجرا است و با گذر زمان، مفهوم كامی و ناكامی آدمها تغییر میكند؟ گذشته تازه مثل جنینی میشود در دل روزها؟ در روایتی كه میخوانید ایمیتن نویسندهی چینی ـ آمریكایی از خاطرهای دربارهی مادربزرگش مینویسد. از سرگذشتی تلخ كه با دوباره و دوباره تعریف كردن، مفهوم و معنایش عوض میشود.
دختربچهی موقر توی عكس در حقیقت مادرم است. حدودا هشتساله به نظر میرسد. پشت سرش مادربزرگم، جینگمِى، به تختهسنگی تكیه داده. مادرم میگفت: «منو بااوبِى صدا میزد. یعنى گنج.»
مادرم میگفت عكس را در هانگ ژو گرفته بودند، حدود سال ۱۹۲۴. از لباسهایی که پوشیدهاند برمیآید که احتمالا بهار یا پاییز بوده. در نگاه اول آدم با خودش فکر میکند زنان در گُل گشتند اما نوارهاى سفید روى دامنشان را مىبینى؟ كفشهاى سفید؟ آنها در مراسم عزادارى براى مادربزرگ مادرم، دیوونگ، كه به او «همسر جایگزین» مىگفتند، هستند. این زنان براى برگزارى مراسم دیگرى براى مرگ او به این مكان بودایى آمده بودند. راهبهایى كه براى اینگونه مراسم انتخاب مىشدند، خطابهى مخصوصی مىخواندند و زنان و دختری كوچك با عودهایشان دایرهای حركت مىكردند. آنها زانوزده دعا میكردند و برای اینکه دیوونگ در دنیاى جدیدش به مراحل بالاترى صعود كند مقدار زیادی پولِ نذری آتش میزدند.
عكس تصویرِ رازها و تراژدیها هم هست، اینكه هشدارهایی چون میراثى در خانواده نسل به نسل گشته. مادرم میگفت هركدام از این زنان سرنوشتى وحشتناك داشتند با اینكه زنانى بودند شهرى و بسیار مدرن و نه دهقان و روستایى. عضو سالنهاى ورزشی و مطابق مد روز. شاید قرار بوده خوشبختترینها باشند.
به آن زن زیبا نگاه كن كه انگشت روی گونهاش گذاشته. او دخترخالهی مادرم، نونو آیى است، «خالهى عزیز». نمىتوانى ببینى اما تمام صورتش پوشیده از جاى آبله است. خوشبختانه، حدودا یك سال قبل از این عكس، دو نفر از فامیل از او خواستگارى کردند. به یکیشان که وكیل بود جواب منفى داد و با خواستگار دیگر ازدواج كرد. بعدها از شوهرش طلاق گرفت؛ برای یک زن اقدام جسورانهاى بود. اما بعد، از آنجا كه نتوانست از خودش و دختر كوچكش مراقبت كند به درخواست دوبارهى وكیل پاسخ مثبت داد اما این بار براى اینكه زن غیررسمی او شود. مادرم گفت: «كجا دیگه میتونست بره؟ بعضیا مىگفتن خوششانس بوده كه وكیل هنوز مىخواستتش.
ادامهی این زندگینگاره را میتوانید در شمارهی هفتادونهم، مرداد ۹۶ ببینید.
* این روایت با عنوان My Grandmother’s Choice سال ۲۰۰۱ در مجموعه زندگی نگارهی The Opposite of Fate منتشر شده است.