روایت کهن

برش‌هایی از كتاب شیرازنامه تالیف قرن هشتم

نخستین پایگاه‌های تمدنی در عالم یا در کنار رودها شکل گرفتند یا در سواحل دریاها اما شیراز استثنا است. شهری که روزگاری همانند بسیاری از حواشی شهرهای وسیع، شهری کوچک بود بر کناره‌ی شهرستان بزرگ و باستانی اصطخر که آن را دارالملک سلیمان نبی و تختگاه سلاطین عجم می‌دانستند. می‌گفتند در دوره‌ی پیشدادی شیراز را کیومرث در حواشی تختگاه ساخت تا در ایام تفکر و عزلت‌نشینی به آن پناه برد. در نخستین سده‌های اسلامی، اصطخر که از رونق افتاد و متروک شد، شیراز آباد شد.
شاید نخستین و قدیم‌ترین توصیفی که از شیراز شده، متعلق به کتاب تاریخی شیرازنامه باشد که جوانی از خاندان کهن زرکوب شیراز، در قرن هشتم آن را نوشته. وی نگارش شیرازنامه را در بغداد آغاز کرد و در تمام عمر جز این کتاب گرد هیچ کاری نگردید. این کتاب تاریخچه‌ای از شیراز و بنای آن از آغاز تا زمان مولف دارد و با مجموعه‌ای از افسانه‌ها و تاریخ حکما و بزرگان و سلاطین عجم و والیان عرب تکمیل می‌شود.

قدما و اصحاب تواریخ آورده‌اند که شهر شیراز قدیم‌الایام قطعه‌ای زمین بایر بوده، سطحی نامستقیم و زمینی ناهموار.

ملوک عجم و شهریاران ایران‌زمین هر سال یک نوبت بر آن قطعه زمین حاضر آمدندی و گفتندی که در عهد جمشید صومعه‌ای در این زمین بوده و قدما آن زمین را بر خود فال می‌دانستند. در آن وقت دارالمملکت و سریرالسلطنت شهر اصطخر بود. تا به دور خلافت و ایالت محمد بن یوسف و او را از غیب بازنمودند که در این زمین مبارک شهری بنا باید کردن.

راویان اخبار و ناقلان آثار روایت کرده‌اند که محمد بن یوسف بانی شهر شیراز شبی در خواب شد. دید که روشنان صومعه‌ی فلک از آسمان به زمین آمدند و در این قطعه زمین جمع گشتند و می‌گفتند: «این قطعه دایره‌ای است که قدمگاه چندین هزار صوفی خواهد بود. گوشه‌ای است که توشه‌ی مسافران عالم غیب از آن‌جا مرتب خواهد گشت. خمیرمایه‌ی فقر است. کان ولایت است. منبع حکمت و معدن امانت است.»

محمد بن یوسف هم در خواب بدان مقدار که اثر تجلی انوار ملکان بود خطی پیرامن آن درکشید. روز دیگر از اصطخر به این نیت متوجه گشت. احتیاط کرد. آثار آن خط و دایره برقرار دید. قطعه‌ای زمین یافت خال صلصال بر عذار نهاده، دواج قبول بر سر کشیده. رقعه‌ای چون بقعه‌ی مبارکه‌ی بیت‌القدس، آفتاب جهان‌تاب و صبح تجلی در او عکس می‌انداخت. همچون فروغ نور بیت‌المعمور زبانه می‌زد و درخش او بر طاق بهشت عکس‌انداز می‌شد.

شب گیتی به شکل روز از وی / دست حورا سپندسوز از وی

روزبازار چرخ گردان بود / بوته‌ی امتحان مردان بود

محمد یوسف استادان مهندس و مهندسان موسس را حکم فرمود تا قاعده‌ی شیراز هم بدان رقعه اساس نهادند و به مدت دو سال خطه‌ی شیراز تمام گشت.
 

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی هشتادم، شهريور ۹۶ ببینید.

*‌‌‌‌‌شيرازنامه، احمدبن شهاب‌الدين ابی‌الخير زركوب شيرازی، تصحيح اسماعيل واعظ جوادی، انتشارات بنياد فرهنگ:۱۳۵۰.