پلیورهای یقهاسکی را امسال بیرون نیاوردیم، برفی نیامد که بشیند و سرما آنقدری پا نگرفت که پلیورها و بلوزهای پشمی را بیرون بیاوریم. ماندند توی کمد تا سال بعد یا وقت اثاثکشی بعدی که قاب عکسهای عزیزمان را تویشان بگذاریم یا ظرفهای کریستال را لابهلایشان بپیچیم. وقتی داستانهای پدر و مادرمان به جاهایی میرسد که زمستانهای کودکی از برفهای پشتهشدهی توی کوچه سرسره ساختهاند و از روی بام تا کف کوچه سر خوردهاند یا توی کوچهها تونل زدهاند و از کانالهای برفی به نانوایی رسیدهاند حسرت میخوریم. حسرت اینکه چرا به این تکه از روزگار رسیدهایم که از زمستان فقط دورنمایی از برف نازک روی کوهها نصیبمان شده.
سالهایی که برفی نمینشیند و خبری از زمستان نمیشود همینجور است. آدم نمیداند با کلاهها و پوتینها و شالگردنها چه کار کند. با لباسهایی که همهی سال را منتظر همین یک ماه و یک هفته و یک برف سنگین ماندهاند. برف که نمیبارد و زمستان که تمامقد نمیایستد و آن روی سرد و سختش را نشان نمیدهد انگار چیزی در آدمها واخورده باقی میماند؛ بلاتکلیف و معطل. آن شوقی که زمین در خود ذخیره کرده تا با آن از پس سیاهِ زمستان برآید جایش را به بیقراری میدهد. بیقراری از چرخهای که انگار کامل نشده. چرخهی سرسبزی، به بار نشستن، بیبرگوباری و خوابیدن طبیعت در سکون و سکوت. بیقراریای که شاید چند صباحی دوام بیاورد اما با سر زدن اولین جوانهها و سبز شدن اولین برگها رنگ میبازد و جایش را دوباره به شوق و امید میدهد. امید به سال جدیدی که این بار شاید چرخهی کاملی را رقم بزند.
دربارهی این شماره:
يک بهمن ماه انقلاب است و به روال هر سال بخشهایی از این شماره را به ترسیم حالوهوای بهمن ۵۷ اختصاص دادهایم. «بوی گل سوسن و یاسمن» در بخش دربارهی زندگی روایتی است از زندگی محمدعلی ابرآویز که برخی از ماندگارترین ترانههای انقلابی آن سالها را سروده است و خاطرهی سرودهای انقلابی را برایمان زنده میکند. «ایستگاه اول» در بخش روایتهای مستند خاطرات یک رانندهی اتوبوس شهری است از روزهای پرالتهاب بهمن ۵۷ و حضور پررنگ مردم در خیابانهای شهر در آن روزها، و «از اوضاع آنجا بگو» نامهنگاریهای دو دختر جوان است از اوضاع شهرهای مختلفی از کشور و تحولات ماههای قبل و بعد بهمن ۵۷ . این نامهها از منظری کمتر دیده و شنیدهشده تصویری زنده و پرجزئیات از آن روزها ترسیم میکنند که شما را به خواندن آنها دعوت میکنم.
دو سرصفحهی « یک نامه» در بخش روایتهای مستند را برای اولین بار است که در مجله میبینید. ایجاد سرصفحهای با موضوع نامه از ایدههای قدیمی ما در تحریریه بوده است. نامهها چه آنجا که از اتفاقات سادهی زندگی روزمره مثل احوالپرسیهای دوستانه گفتهاند و چه آنهایی که از تاثیر وقایع بزرگی مثل انقلاب و جنگ و اسارت روایت کردهاند، منابعی ارزشمند از روایتهای شخصی را در خود جای دادهاند که کمتر به آنها پرداخته شده. «از اوضاع آنجا بگو» در این شماره ـکه همانطور که بالاتر اشاره کردیم با موضوع انقلاب فراهم شده ـ حاصل تلاش و جستوجوی چندینماههی گروه مستند تحریریهی داستان است و سرآغازی بر صفحهی «یک نامه» در بخش روایتهای مستند مجله. این صفحه به امید خدا ادامه خواهد داشت و بهزودی طی فراخوانی شرایط مشارکت مخاطبان در تامین محتوای این صفحه را در مجله منتشر خواهیم کرد.
سه ایدهی «میانفصل» را، همانطور که مخاطبان مجله به خاطر دارند، شمارهی مرداد امسال با داستانهای آلمانی آغاز کردیم و در شمارهی آبان با داستانهای انگلیسی ادامه دادیم. در ادامهی این روند این شماره «میانفصل زمستان» را با دبیری اصغر نوری به سه داستان از زبان فرانسوی اختصاص دادهایم.
به روال هرسال دو شمارهی اسفند و فروردین مجلهی داستان به صورت یکجا و در قالب ویژهنامهی نوروزی منتشر میشود و از نیمهی اسفند در کیوسکهای مطبوعاتی در اختیار شما خوانندگان عزیز خواهد بود.