وقتی دنیا کوچکتر از امروز بود، وقتی هر چیز و هرجایی را نمیشد دید و تصویرها اینقدر زیاد نبودند، وقتی کلمات بار بیشتر توصیف دنیا را میکشیدند کارتهای پستی واسط این دو دنیای دیدن و نوشتن بودند. کلماتی که حال و احوال مسافر و سفرش را شرح میدادند و عکسهای روی کارت که لمحهای از کشور و محل مسافرتش بودند. کارتهای پستی دنیا را وسیعتر میکردند، قابل تصورتر میکردند.
از سرزمینهای شرقی بیشمار عکس برداشته شده بود تا به اروپاییها معرفی شود اما ایران برای جهانگردان چندان جذابیتی نداشت و هنوز هم مرسوم نبود که از عکسهای مناظر و بناهای ایرانی، آلبوم در تیراژ بالا تهیه شود. ایران در دید جهانگردان به پای مصر و عثمانی نمیرسید تا برایش از این شکل سرمایهگذاریها صورت گیرد.پس تنها راه مطلوب، فروش برخی از نگاتیوهای جذاب با موضوعات خاص فرهنگ و آداب ایرانی، به شرکتهای چاپ و نشر کارتپستال بود. شرکتهای مشهوری مانند آنسْخِدی و پسران در هارلم هلندکه بهتنهایی بیش از نیمی از تمبرهای پستی ایران را از دوران ناصری تا پایان پهلوی اول، کلیشه و چاپ کرده بودند.کمی قبل از دورهی مشروطه، تصویر هم بر روی این کارتها جا خوش کرد. از زندگی روزمرهی شاه و رجال و دربار تا مردمان کوچه و بازار و حتی برخی وقایع سیاسی و اجتماعی.
کارتپستالهاى پیشرو، از دو مجموعهی آنسخدی و پسران، و کمپانی شِرر و نابگولتس در مسکو انتخاب شدهاند که جزو اولین کارتپستالهای چاپشده با موضوع ایران است. یکی به سفارش پست ایران که قرار بوده تصویر ایران را به بقیهی دنیا نشان بدهد و دیگری را اتحادیهی پستی روسیه منتشر کرده است؛ آنهم شاید به این دلیل که نامههای ایرانی به اروپا لاجرم از روسیه میگذشت و باید چندین کُپک بهعنوان مالیات پست روس، بر آن چسبانیده میشد.
بیش از آثار تاریخی و بناها چیزی که در همهی مجموعههای تصویری آن دوران دیده میشود، مردم، سلوک و زندگیشان است، انگار از اینجای دنیا همینها در دید عکاسان مهمتر بوده.