بعضی برای نوشتن كارهای متفاوتی میكنند. گاهی از تجربهای شخصی شروع میکنند یا تیتر صفحهی حوادث روزنامه داستانی در سرشان میاندازد. بعضی نویسندهها اما سفری درونی دارند. اورهان پاموک، نویسندهی ترک برندهی نوبل، در این روایت از حضور همیشگی استانبول در نوشتههایش مینویسد.
در زمان کودکی من، ماشین، یا با نام آنزمانش اتومبیل، کالایی لوکس محسوب میشد. بیشتر مردم ماشین نداشتند و پیاده یا با اتوبوس اینطرف و آنطرف میرفتند. من پیادهروی در شهر را دوست دارم، قهرمانهای داستانهایم هم همینطور. آنچه دربارهی شهر مدرن میتوانم بگویم این است: راه میرویم و در معرض بمباران تصاویر، نشانهها، خیالها، اشیا و تبلیغات قرار میگیریم. من این موقعیت را دوست دارم. در رمان موزهی معصومیت، کمال هنگام پیادهروی در شهر هم در جستوجوی فسون است هم به ماهیت عشقش میاندیشد.
استانبول در یک کلام مرا «ساخت». تمام عمرم را در این شهر گذراندهام. استانبول زندگی من را ساخته، مرا تعریف کرده و پرورشم داده. سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ که مشکلات سیاسی داشتم، پیشنهاد کار در دانشگاه کلمبیا را پذیرفتم و دوری از استانبول (چهار ماه در سال) را تجربه کردم. اتفاق خوبی بود. به موزه و بخشهایی از رمان از بیرون نگاه کردم. نوشتن از یک شهر، وقتی خارج از آن شهر هستی، حسی قوی و شیرین است. رمان موزهی معصومیت را کسی نوشته که از شهر دور است اما به آن وابسته است.
در آغاز راه با خودم نگفته بودم «میخواهم نویسندهی استانبول باشم» فقط «میخواستم نویسندهی خوبی باشم». راه نویسندهی خوب بودن این است که بهواسطهی داستانها، انسانها را خوب بشناسی و انسانیتشان را کشف کنی. من آثاری ادبی مینوشتم که انسانها را روایت میکرد اما فقط در استانبول با انسانها مواجه شده بودم نه جاهای دیگر. از این رو، بعدها که کتابهایم به زبانهای دیگر ترجمه شدند، فهمیدم نویسندهی استانبول لقب گرفتهام چون از آدمهای استانبول نوشتهام. از اواخر سال ۱۹۹۰ آگاهانه نویسندهی استانبول شدم. پیش از آن ناآگاهانه نویسندهی استانبول بودم. مدام از استانبول حرف میزدم اما خودم متوجه نبودم. بورخس میگوید در قرآن حرفی از شتر نیست، البته حرف بورخس غلط است اما چیزی که او میخواهد بگوید این است: اگر از ویژگیهای خود آگاهی کامل داشته باشید، آن آگاهی موجب میشود حس واقعی بودن را از دست بدهید. من در نیمهی اول دوران نویسندگیام نمیدانستم متعلق به استانبولم، در نیمهی دوم یا وقتی داشتم رمان موزهی معصومیت را مینوشتم به این امر آگاهی پیدا کردم و بین این دو نگاه به شهر تفاوت وجود دارد.
ادامهی این زندگینگاره را میتوانید در شمارهی هشتادوهفتم، اردیبهشت ۹۷ ببینید.
این روایت با عنوان istanbul ve yürümek سال ۲۰۱۵ در مجموعه زندگینگارهی Hatıraların Masumiyeti منتشر شده است.