مهری رحیم‌زاده | ۱۳۹۵

روایت

حال و هوای هر مجلس بستگی تامی به احوال صاحبش دارد و شاید برای همین است در مجالس سیدالشهدا(ع) مرزها رنگ می‌بازند و همه از هر قشر و طبقه‌ای یکصدا و از ته دل در رثای حسین‌شان(ع) می‌گریند. روایت احمد مسجدجامعی روایت همین انس است. روایت آدم‌هایی که وجه مشترک‌شان همنشینی در عزاداری حسین است.

تکیه‌های قدیم را در محل تلاقی راه‌ها برپا می‌کردند، جایی که محل گذر بوده. تکیه‌ها سقف نداشتند و ایام محرم رویشان چادر و پوش می‌زدند. مثل همین تکیه‌ی بازار تجریش که قلب بازار است. اهل بازار که برای عزاداری می‌آمدند، زن‌ها در اتاق‌های بالا می‌نشستند و همراهی می‌کردند. هنوز هم در بازار تکیه‌ها را در سرا‌ها می‌زنند. یا مثلا تکیه‌ی نفرآباد در ری که قدیمی‌ترین تکیه‌ی تهران است و سابقه‌ی چهارصد ساله دارد.

در تهران تکیه‌های متفاوتی داریم. مثلا تکیه‌ی سادات اخوی. طبق وقفنامه‌‌ی تکیه، آن‌جا قهوه می‌دادند. آن‌هم چه قهوه‌ای با چه ترکیبی. هنوز هم می‌دهند، دست خود خانواده است و خانواده مقید به وقف. یا مثلا تکیه‌ها‌ی اقوام مختلف؛ تکیه‌ی پاکستانی‌ها یک جایی در دولت‌آباد است یا تکیه‌ی افغان‌ها که شاخه شاخه است. همین‌طور تکیه‌ها‌ی عرب‌ها که هر شهرشان تکیه‌ی خودش را دارد. مثلا کاظمینی‌ها خودشان تکیه‌ای دارند با آداب خودشان، می‌گویند چون کنار بغداد بودیم ما شهری‌تریم، علائم‌شان فرق می‌کند، غذایشان هم فرق می‌کند؛ کربلایی‌ها و نجفی‌ها هم هر کدام تکیه‌‌ی خودشان را دارند. ولی به صورت کلی می‌شود تکیه‌های تهران را به سه گروه تقسیم کرد؛ یکی تکیه‌های صنفی مثل تکیه‌ی حلبی‌سازها، قدیمی‌ترین‌شان تکیه‌ی خرازها و بزاز‌ها است که قدیم اصلا نقش یک‌جور اتحادیه را برایشان داشته؛ دومی تکیه‌های خلج‌ها و قمی‌ها و کرمانی‌ها و… است، یعنی اقوامی که به تهران مهاجرت کرده‌اند؛ به غیر از این دو گروه، تکایایی داریم که محلی‌اند مثل تکیه‌ی قنات‌آباد یا تکیه‌ی پیرعطا. در اسنادی آمده آن روزگاری که تهران پنج محله داشته (عودلاجان و بازار و سنگلج و دولت و چاله‌میدان) تکیه‌هایش به پنجاه‌ تا می‌رسیده. امروزه تعریف تکیه و حسینیه متفاوت شده.
 

ادامه‌ی این زندگی‌نگاره را می‌توانید در شماره‌ی نودویکم، شهریور ۹۷ ببینید.