آن موج نگاه به شرق که در قرن نوزدهم اروپا را گرفته بود یک شاخهی جدید دانشگاهی را پایه گذاشت بهنام شرقشناسی. شرقشناسها با دیدی بدبینانه، شاید عاملان استعمار بودند در کشورهایی شرقی و قرار بود از راه شناخت فرهنگ شرقی، زنجیرهای استعمار را محکمتر کنند. گاهی خود مستشرقان هم به این انگاره دامن میزدند. دیوید لین، مترجمِ بنامِ هزارویک شب، معتقد بود مهمترین دریچه برای شناختن فرهنگ اسلام، هزارویک شب است و بریتانیای بعد از جنگ جهانی اول در قالب بزرگترین کشور اسلامی که متصرفات عثمانی را در اختیار داشت، باید آن را نشر کند. اما بودند مستشرقانی که در فرهنگهای شرقی جذب میشدند. ادوارد بروان در لندن فارسی یاد گرفت، در ایران فارسیشناس شد و وقتی «تاریخ ادبیات ایران» را مینوشت یکی از غنیترین کتابخانههای ادبیات فارسی را در اختیار داشت.
ادوارد براون در نقش یک شرقشناس و نویسنده و متفکر، جزو کسانی است که سلطهی کممانندی بر تاریخ فرهنگ و ادب ایران داشته است. کتاب «تاریخ ادبیات ایران» که او نوشته هنوز از منابع اصلی پژوهش دربارهی این موضوع بهشمار میآید. ادوارد براون روزگاری الگوی نخستین محققان ادبیات فارسی (کسانی مثل محمد قزوینی) بوده که نهتنها روش کار و پژوهش بر روی متون را از او میآموختهاند بلکه به دوستی و شاگردی او بر خود میبالیدهاند.
ادوارد براون در دههی سوم عمر خود و پس از فارغالتحصیلی از کمبریج، در اولین فرصت تحقیقاتی خود به ایران میآید و یک سال تمام در این سرزمین میماند. در این دوره نهتنها زبان فارسی خود را ارتقا میبخشد بلکه کتابهای گرانقیمتی فراهم میکند که اغلبشان آثار شاعران و نویسندگانِ ایرانی هزارسال گذشته بودهاند.
ادوارد براون با روحیهی ایرانیها آشنایی خوبی داشت و برای این که نکند سرش کلاه برود و کتابها را به قیمت زیادی به او قالب کنند، چند کتابفروش را به جان هم انداخت و بهاصطلاح، بازار را خراب کرد که شرح خرید این کتابها و فهرست آن را در خاطرات یکسالهی اقامتش در ایران نوشته است.
خوشبختانه فهمیدیم که دروازهی شاهعبدالعظیم هنوز باز است و پس از عبور از میان بازارها حدود ساعت هشتونیم در هتل پروست اقامت گزیدیم و حاجیصفر مرا آنجا رها کرده به دیدار خانواده و بستگانش رفت. بازگشت به تمدن به هیچوجه احساس شکرگزاری در من برنیانگیخت. من از غذاهای اروپایی که جلویم گذارده میشد بیزار بودم، از ساعتهای معینِ غذاخوردن، قیدوبند فراوان و نبودنِ آزادی عمل و از همه بدتر، سکونت در محلی عمومی واقع در مرکز تجاری شهر. هفتماه از زمانی که تهران را به طرف جنوب ترک کرده بودم میگذشت و در طی این مدت از نظر تفکر و سخنگفتن، بیشتر و بیشتر ایرانی شده بودم. ورود ناگهانی به روش زندگی اروپایی مرا شدیدا تکان داد و حتی لذت چیزهای جدید هم از شدت آن نمیکاست و چندین روز طول کشید تا به محیط جدید عادت کردم. همهی آرزویم این بود که در اولین فرصت از این پایتخت فاسدشده و بیاصالت بیرون بزنم. بسیاری از دوستانم هم از تهران رفته بودند و یا از فرط گرمی هوا به روستاهای اطراف پناهنده شده بودند، بنابراین اوقات بسیار خستهکننده و کسالتآورتر از دورهی قبلیِ اقامتم در تهران سپری میشد.
به رغم میل من به دورشدن از تهران، سیزدهروز طول کشید تا کارهایم را سروسامان دادم. چون نمیخواستم از جادهی رشت و انزلی به شمال بروم، قصد داشتم به بندر مشهدسر بروم و از آنجا برنامهی حرکت کشتیهای بخار را تهیه کنم تا از طریق دریای خزر به روسیه بروم. همچنین میبایست کتابهایی را تهیه میکردم و پس از بستهبندی از طریق بوشهر به کمبریج میفرستادم. ترتیب نقلوانتقالات را میدادم و آخر از همه اما نه کماهمیتتر، دیدن تعزیه بود. ماه محرم آغاز شده بود و عزاداری برای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و سایر معصومان و بزرگان روحانیت شیعه، شدیدا در جریان بود.
معرفینامهای برای یک تاجر شیروانی (از اتباع روسیه) داشتم که توسط وی به عدهای در تهران معرفی شدم. از آنجا که قصد داشتم همهی پولِ در دسترسم را کتاب بخرم و مساله این بود که نمیدانستم دقیقا چه کتابی را بخرم و یا از کجا تهیه کنم؛ پس به چندین کتابفروشی رفتم و از آنها خواستم فهرست کتابها و قیمتشان را به من بدهند و نیز اضافه کردم که چون از چانهزدن بیزارم، درمورد قیمتها بحث نخواهم کرد و خیلی ساده، فقط کتاب مورد نیازم را از کسی که ارزانترین قیمت را بدهد خواهم خرید. این نقشه خوب کار کرد زیرا آنها نمیدانستند من به کدام کتابفروشیها رفتهام و بنابراین نمیتوانستند دستبهدست دهند و بر علیه من توطئه کنند. به زودی یک صندوق بزرگ فلزی را با گزیدهای از کتابهای مرجعِ بهدردبخور که اکثرا در اروپا نایاباند، پُر کردم. در اروپا فقط چاپهای بدِ هندی در دسترس هستند.
همچنین مقداری اشیاء خردهریز خریدم و نیز یک دست لباس کامل ایرانی که تحت نظر حاجیصفر برایم دوخته شد. در میان کتابفروشان با یک مرد سالخوردهی دوستداشتنی آشنا شدم که یک پژوهشگر واقعی بود. او هروقت که موفق به یافتن دوسه دستنوشته از کتاب نایابی که مورد نظرش بود میشد (عموما کتب فلسفی و عرفانی)، خودش با سرمایهگذاریِ شخصی و بدون کمک کسی، به بهترین و صحیحترین وجهی که در توانش بود، آن را چاپ سنگی و نشر میکرد. البته هیچگونه کمک و یا دلگرمی و پشتیبانی از بزرگان دریافت نمیکرد که در روزگاران خوبترِ گذشته ممکن بود ارزشِ کاری را تشخیص دهند و امکاناتی فراهم آورند که زحمات و کارهای ناشی از عشق و علاقهی وی در سطح گستردهتری انجام بگیرد. نام او تا جایی که در خاطرم مانده، شیخمحمدحسین کاشانی بود.
من بسیار نگران بودم چگونه کتابهای دستنویسِ گرانبهایی را که خریده بودم، به انگلستان برسانم. این را میدانستم صندوق کتابهایی که از طریق بوشهر به انگلیس میفرستادم، ماهها در راه خواهد بود و من میل داشتم بلافاصله پس از رسیدنم مشغول به کار روی دستنوشتهها شوم. از سوی دیگر، چنان داستانهای ترسآلودی دربارهی گمرک روسیه شنیده بودم که میترسیدم آنها را همراه خود ببرم. بالاخره تصمیم گرفتم آنها را بهدقت در پارچههای ضخیم بسته و بدوزم و اگر بتوانم اجازهاش را بگیرم، همراه محمولهی سفارت مستقیما به آدرس خانهام بفرستم. به اینترتیب یکماهه، توسط پیک مخصوص قسطنطنیه و از آنجا توسط پیک ملکه به لندن حمل خواهند شد. پس از بستهبندی و فرستادن آنها به قلهک، به مسکن تابستانی سفارت انگلیس رفتم که تقریبا در ششمایلی شمال تهران قرار دارد و بسیار خوشوقت و آسودهخاطر شدم وقتی دیدم آنها را مهروموم کردهاند و جزو محمولهی سفارت گذاشتهاند.
سهشنبه، هجده سپتامبر، خرید کتابهایم به پایان رسید که مجموعا بیش از دهپوند برایشان خرج شد. برای استفادهی دانشجویان زبان فارسی، فهرست را همراه قیمت هر یک در اینجا میآورم. چند کتاب اولی را از دوست خوبِ سالخوردهام، شیخ محمدحسین کاشانی و یازده عدد بقیه را از کتابفروش دیگری خریدم (تا حسرت بخورند کتابخوانان).
«برهان جامی» لغتنامهی فشرده و عالی کلمات فارسی در زمان سلطنت فتحعلیشاه و محمدشاه. توسط محمدکریم ابن مهدیقلیمیرزا تالیف شده و عمدتا بر اساس کتاب «برهان قاطع» و «فرهنگ رشیدی» است. چاپ سنگی تبریز، ۱۲۹۰ هجری، قیمت ۱۰قران.
«دیوان انوری» طبع تبریز، ۱۲۶۶ هجری، قیمت ۱۲قران.
«قصصالعلما»، تالیف محمدبن سلیمان تنکابنی، همراه دو رسالهی دیگر، یکی به نام «سبیلالنجات» و دیگری به نام «ارشادالعوام» تالیف سیدمرتضی عَلَمالهدی، چاپ دوم، چاپ سنگی تهران، ۱۳۰۴ هجری، قیمت ۱۰قران.
«شرح منظومه»، متن و شرح اشعار عرفانی قدیم (فوت حدود ۱۱۵۰ م) چاپ سنگی بدون تاریخ، قیمت ۸قران.
«حدیقهالشیعه»، تالیف گستردهای دربارهی عقاید و تاریخ شیعه، جلد دوم فقط به امامان میپردازد. چاپ سنگی تهران، ۱۲۶۵ هجری، قیمت ۱۲قران.
رسالات فلسفی ملاصدرا همراه با حاشیهی حاجی ملاهادی، چاپ سنگی، بدون تاریخ، قیمت ۱۰قران.
«تذکرهالخطاطین» و شرح سفرهای ایران، ترکیه، عربستان و مصر، تالیف میرزا سنگلاخ، کتابی عظیم و بسیار جذاب با چاپ سنگی زیبا به خط خوشِ نسخ که در تبریز به سال ۱۲۹۱ هجری منتشر شده است، قیمت ۳۵ قران.
اشعار عنصری، از معاصران فردوسی و اشعار فرخی، شاعر دیگری از همان دوران؛ این هردوکتاب در تهران چاپ سنگی شدهاند. دومی در سال ۱۳۰۱ هجری، قیمت هردوجلد ۳ قران.
مجموعهی کامل قاآنی و فروغی، دو تن از شعرای قرن نوزدهم میلادی همراه «حدائقالسحر»، رسالهای در عروض و قافیه از رشیدالدین وطواط. چاپ سنگی تهران، ۱۳۰۲ هجری، قیمت ۱۴قران.
«فصوصالحکم»، تالیف عارف مشهور شیخ محیالدین ابنالعربی، چاپ سنگی بمبئی، ۱۳۰۰ هجری، قیمت ۵قران (طبع دیگری از این کتاب که سال ۱۲۹۹ هجری در تهران چاپ سنگی شده نیز وجود دارد که آن را در زمان دیگری خریدم).
«حدیقهالحقیقه»، کتاب شعر مشهور و بسیار قدیمی از حکیم سنایی (دوران شکوفاییاش در بخش اول قرن ۱۲ میلادی بوده) همراه شرح دو فصلِ اولِ کتاب توسط نواب محمد علاالدینخان متخلص به علایی تصحیح شده توسط محمد رکنالدین قادری حصاری. چاپ سنگی لاهور، بدون تاریخ قیمت ۵/۲قران.
آخرین مجلد از تاریخ عظیم سپهر با عنوان «ناسخالتواریخ» شامل بخشی از سلطنت ناصرالدینشاه قیت ۵قران.
مجلد کوچکی حاوی رباعیات عمر خیام، بابا طاهر لُر همدانی (معروفترین شاعر لهجهی محلی ایران) ابوسعید ابن ابوالخیر (عارف بزرگ درگذشته درحدود اواسط قرن یازدهم میلادی) و خواجه عبدالله انصاری همراه بعضی قصاید سلمان ساوجی، چاپ سنگی بمبئی، در دوران نیابت سلطنت لرد لیتون، ۱۲۹۷ هجری قیمت ۲ قران.
«اسرارنامه» اثر شاعر مشهور عرفانی، شیخ فریدالدین عطار، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸ هجری.
«قرانالسعدین» اثر امیرخسرو دهلوی، چاپ سنگی تهران، زمان سلطنت ناصرالدینشاه.
نسخهی خطی (ناقص) «تذکرهالاولیاء» شیخ فریدالدین عطار نوشته شده به سال ۱۲۰۹ هجری، قیمت ۴۰ قران.
اشعار ناصر خسرو، چاپ سنگی تبریز ۱۲۸۰ هجری قیمت ۱۴قران.
نسخهی خطی قدیمی مجموعهی بسیار ارجمند احادیث شیعه بهنام «روضهالکافی»، قیمت ۳۰ قران.
تاریخ عمومی میرخواند به نام «روضهالصفا» همراه ذیل و تکلمهی رضاقلیخان اللهباشی متخلص به هدایت که جریان وقایع را تا سلطنت ناصرالدینشاه رسانده است. دهجلد در دو مجلد چاپ سنگی تهران، ۱۲۷۱ تا ۱۲۷۴ هجری، قیمت ۷۰قران.
وقتی همراه یکنفر باربر تنومند که خریدهایم را حمل میکرد به هتل بازگشتم، آموزگار قدیمم میرزااسدالله سبزواری را یافتم که از سر لطف زندگینامهی استادش، حاج ملاهادی سبزواری را برایم آورده بود و نیز نمونهی امضای آن متفکر بزرگ را. روز بعد چهارشنبه ۱۹سپتامبر، حاجیصفر ترتیب استفاده از خدمات یک حلبیساز را داد که توانستیم کتابها و اشیاء خریداری شده را در یک صندوق بزرگ چوبی که با حلب، نوارکشی شده بود بستهبندی و لحیمکاری و محکم کنیم که خوشبختانه همهچیز در آن جایگرفت. وقتی صندوق بسته و آماده شد، توسط چند باربر آن را به دفتر مستر زیگلر واقع در کاروانسرای امیر بردیم و تحویل نمایندهی آنها دادیم که از طریق بوشهر به انگلستان فرستاده شود. ارزش کل محتویات صندوق که خودم برای گمرک برآورد کردم، تقریبا ۷۹تومان (۲۴ پوند) شد.
* «یک سال در میان ایرانیان»/ ادوارد گرانویل براون/ ترجمهی مانی صالحی علامه/ نشر ماهریز، ۱۳۸۱