مُشاع

سحر مختاری

یک تجربه

چند روايت از ‌«جلسه ساختمان»

کارگرِ لوله‌کش لوله‌های گاز را جا می‌گذارد و برای نصب کنتور آماده می‌کند و با سفت کردنِ آخرین پیچ، یک‌باره سرنوشت چندین خانواده به هم گره می‌خورد. چند وقت بعد که ساختمان تحویل داده شد، همسایه‌ها در آپارتمان‌هایشان پناه می‌گیرند و تا وقتی اتفاقِ به خصوصی نیفتاده کاری به کار هم ندارند. اما آرام‌آرام با نمایان شدنِ گره‌های مشترک ناچار می‌شوند از پناه دیوارها و درهای متحدالشکل‌شان بیرون بیایند و هرکدام شبیه خودشان شوند و راجع به سهم‌شان از قبض‌ها، خرابی آسانسور، کثیفی راه‌پله و... نظر بدهند. همان‌طور که در دل آپارتمان‌های یک‌شکل‌شان میز و صندلی‌ها را جور متفاوتی چیده‌اند.

«جلسه ساختمان» جزو معدود لحظه‌های زندگی آپارتمان‌نشینی است که ساکنان آپارتمان‌های به ظاهر هم‌سان را از دل این یک‌پارچگی بیرون می‌آورد و دور هم جمع می‌کند. و درست در همین لحظه، واکنش متفاوت هرکدام از آدم‌های جمع نسبت به مساله‌ای مشترک، روند ماجرا را تغییر می‌دهد و موقعیت‌هایی داستانی‌ می‌سازد.

روایت‌های این شماره برملا کردن این موقعیت‌های داستانی است از زیر پوست کالبد یک‌پارچه‌ای به اسم ساختمان.