مصدع اوقات

روح‌اله گیتی‌نژاد

دساتیر

قسمت ششم

طبق معمول شماره‌های پیش، نتوانستیم پیوستگی انتشار دساتیر را حفظ کنیم و به همین‌خاطر برای خوانندگانی که احتمالا در بین این دو شماره اضافه شده‌اند، باید دوباره موضوع را توضیح بدهیم. دساتیر یا فرهنگ خیالی کلمات، به دنبال ترکیب‌هایی در زبان فارسی می‌گردد که در عبارت‌هایی خاص زندانی شده‌اند و ما معمولا به شکل جدا و مستقل نگاه‌شان نکرده‌ایم؛ ترکیب‌هایی مثل «اضافه بر سازمان»، «آبستن حوادث»، «ول‌کن معامله» و «ابتدا به ساکن». در این ستون فرض می‌کنیم این ترکیب‌ها که اتفاقا خیلی هم برای مدخل‌نویسی مناسب‌اند، از فرهنگ‌های لغت جامانده‌اند و با این فرض برایشان مدخل‌های خیالی می‌نویسیم. دساتیر، تلاشی است برای نقب‌زدن به عالم کلمه‌ها و بیشتر قرار است فانتزی باشد تا خنده‌دار. برای دیدن فهرست مدخل‌هایی که تا این شماره برای دساتیر نوشته شده‌اند، می‌توانید به شماره‌ی تیر امسال مراجعه کنید.

جایی بودن

[دَ] (مص مر)

قرار داشتن در مکانی که صحبت تلفنی در آن‌جا منع قانونی یا عرفی داشته باشد. کاربرد این عبارت از یکی از متاخرترین افسانه‌ها یا خرافه‌های ایران گرفته شده است. این افسانه پس از ورود تلفن به ایران شکل گرفت و برآیند خرد جمعی ایرانیان‌ است. ایرانیان در چند دهه‌ی پیش تلفن را وسیله‌ای جادویی قلمداد می‌کردند و معتقد بودند کسی که با تلفن صحبت می‌کند وارد ساحتی لامکانی و لازمانی می‌شود. پژوهش‌گران دلیل این نگرش را شکاف تکنولوژیک ایران و غرب، هنگام ورود تلفن به کشور دانسته‌اند.

به‌ این‌ترتیب اگر با کسی تماس می‌گرفتند و او نمی‌توانست در آن لحظه جواب دهد، اعتقاد بر این بود که توفیقِ ورود به عرصه‌ی لامکان از آن فرد گرفته شده است. در چنین شرایطی به اطرافیان می‌گفتند فرد موردنظر به این دلیل نمی‌تواند صحبت کند که «جایی است» (و در عالم تجرید به سر نمی‌برد). چند‌دهه پیش اگر یک تماس تلفنی باموفقیت برقرار می‌شد، «جایی نبودن»ِ طرف مقابل (و حضور وی در لامکان) آن‌قدر برای ایرانیان بدیهی فرض می‌شد که هیچ‌گاه خود را ملزم به عنوان‌کردنِ آن نمی‌دیدند. به همین‌خاطر است که هنوز هم صورت سلبیِ مصدرِ «جایی‌بودن» بسیار به‌ندرت به‌کار می‌رود.

با وی تماس سخت است، جایی است بی‌شک الان
در لامـکـان اگـر بود، مـی‌شـد تمـاس آسـان
(شین. دال. شورش)


درست‌بشو

[دُ رُ بِ] (ص مر)

آلمانی. از واژه‌های نسبتا جدیدِ زبانِ فارسی است که با ورود فن‌آوری‌های گوناگون از کشورهای مختلف وارد گفتار ما شده است. طبق عقیده‌ای افواهی، وسایل قدیمی که بیشترشان آلمانی یا آمریکایی بودند، عمر بیشتری نسبت به وسایل جدیدتر داشتند. هنگامی که نبردِ توتو و کیندر، نخستین رویاروییِ اقتصاد شرق و غرب را در زمینِ بازیِ ایران رقم زد، لفظ درست‌بشو (به همراه فعل نفی) برای تحقیر کالاهای شرقی وارد زبان فارسی شد. یکی از عجیب‌ترین افسانه‌هایی که درباره‌‌ی کالاهای درست‌بشو بر سرِ زبان‌هاست، ماجرای یکی از مدل‌های بنز است که در صورت پنچر شدن، با فشردن یک دکمه خودش چرخ زاپاس ماشین را در حالت حرکت تعویض می‌کند و راننده کوچک‌ترین تکانی حس نمی‌کند. برای نمونه چنین بنزی یک کالای درست‌بشو است. عده‌ای از این هم فراتر رفته‌اند و بخش دوم این کلمه یعنی «بشو» را فعل امر دانسته‌اند نه صورت تغییریافته‌ی کلمه‌ی «شونده». به عقیده‌ی این افراد، درست‌بشو یک جمله‌ی امری بوده که می‌شده آن را به بعضی وسایلِ دارای ‌شعور و بیشتر آلمانی گفت. از قرار معلوم این وسایل افسانه‌ای با شنیدن جمله‌ی «درست‌ شو» (یا با لهجه‌ای محلی‌تر: «درست بشو») خودبه‌خود درست می‌شده‌اند.

درسـت شـو، درسـت، ای ز آریاییان نشـان
خراب شـو، خراب، ای تو مـرده‌ریگ خـاوران
(شین. مشروطه)

متن کامل این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی بیست‌وهفتم، شهریور ۹۲ بخوانید.

یک دیدگاه در پاسخ به «مصدع اوقات»

  1. یاسین -

    سلام.خسته نباشید.
    چندتا انتقاد:
    برخلاف قسمتهای اول و دوم فیلم خانه،قسمت سومش خیلی ضعیف بود.کلا سطح پایان خوش این شماره پایین بود.
    در مورد گرافیک پایان خوش هم یه تجدید نظری بکنید لطفا.برخلاف بقیه ی مجله که یه گرافیک ساده و شیک و تامل برانگیز داره،به شدت شلوغ و بد نماست.طرحای ابتدای بخشاش از نظر بصری واقعا دافعه داره.ترکیب رنگ خوبی هم نداره.
    داستانهای این شماره خیلی بهتر از چند شماره ی قبل بود. دستتون درد نکنه.