عین ناباوری
[عِ نِ وَ] (اِ خ)
نام چشمهای افسانهای در پنجمین اقلیم دنیای باستان. صاحب عجایبالبلدان، «ناباوری» را شکل تغییریافتهی «ناباروری» دانسته و اضافه کرده است که طبق عقاید افواهیِ کهن، زنان نازا در اقلیمِ صقلاب و روم، برای روشنشدن اجاق خانهشان در این چشمه استحمام میکردهاند. هرچند الگوی ساختاری این روایت بیشتر به سنت رواییِ اقلیم هندوستان نزدیک است، پژوهشگران تا به امروز احترام مولف ناشناختهی عجایبالبلدان را نگهداشتهاند و خردهای بر این نظر نگرفتهاند. بزرگترین پرسش و چالش پژوهشگران –پژوهشگران بیطرف؛ این موضوع روشن باشد- در باب این نظر، کاربرد امروزی ترکیب «عین ناباوری» است، چراکه تغییرات معنایی و چرخشهای کاربردی از این دست و با این شدت در کمتر ترکیبی دیده شدهاند. به همین خاطر بعضی از پژوهشگران –پژوهشگران غالی- که گاهی صاحب ناشناس عجایبالبلدان را تا حد بزرگترین دانای تاریخ بالا بردهاند، ناچار شدهاند دلایل غریبی برای این دگردیسیِ معنایی بتراشند. ازجملهی بیپایهترین و جذابترین این توجیهات، افزودن ویژگیهای خیالیِ جدید به چشمهی ناباروری است. طبق نظر غالیان، این چشمه علاوه بر ویژگی اصلیاش در درمان نازایی، باعث میشده که فرد درگیرِ نوعی خردگرایی افراطی شود و درنتیجه هیچچیزی را ازجمله تصادفهای عجیب روزگار معاصر، باور نکند (و لابد همین ویژگی باعث شده است که اهالی زبان در دورههای بعد به اشتباه بیفتند و این چشمه را «ناباوری» بنامند. مسخره نیست؟). پژوهشگران جاعل، پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و مدعی شدهاند که اسپینوزا، لایبنیتس و دکارت بنیان اندیشههایشان را در چشمهی ناباروری گذاشتهاند.
بعد از ناپدیدشدن موجودیتِ مادیِ عینِ ناباوری، این چشمه در زبان به حیات خودش ادامه داد. بهاینترتیب که هرگاه کسی موضوعی بدیهی یا حتی خردبنیان را نمیپذیرفت و البته همراه با آن کاری میکرد یا حرفی میزد، گفته میشد که در عین ناباوری آن کار را کرده یا آن حرف را زده است. بنابراین چشمهی ناباوری، نخستین پرچمدار خردگرایی در تاریخ، در چاهی افتاد که خودش کنده بود.
متن کامل این مطلب را میتوانید در شمارهی چهلویک، بهمن ۱۳۹۲ بخوانید.