روایت‌های پوشیدنی

بخشی از عکس هلاله عرفانی

از همان روزی که خیاط‌ تکه پارچه‌ای بی‌شکل را تبدیل به پوشیدنی سروشکل‌داری می‌کند، جهان موازی لباس‌ها آغاز می‌شود. موجود تازه، همراه و هم‌زاد آدمی می‌شود که آن بیرون در انتظارش است؛ از ساده‌ترین و معمولی‌ترین و روزمره‌ترین لحظه‌ها تا نقاط حساس یا سرنوشت‌ساز زندگی. کفش‌ها راه‌های زیادی را قدم‌ به قدم با صاحب‌شان می‌روند، دستکش‌ها همراه‌شان دست می‌دهند و لمس می‌کنند، کلاه‌ها زودتر از چشم‌ها منظره‌ی پیشِ رو را دید می‌زنند و پیراهن‌ها جلوی دنیا سینه سپر می‌کنند. بسته به جنس و زمان این رابطه، بسته به این‌که لباس از مغازه آمده باشد یا از یک دوست، بعضی‌هايشان زود از خاطر می‌روند، بعضی‌ها در ذهن می‌مانند و اندکی هم به شمایل جاودانه‌‌ی یک لحظه، کاراکتر یا ماجرا تبدیل می‌شوند.

متن‌های این بخش، در وصف و ستایش همین لباس‌های خاص‌اند، همین قصه‌های نخی، پشمی، فلزی.

با من کنار بیا /جعفر مدرس صادقي
دایی خوش‌تیپ من/سروش صحت
مرا بازسازی کن/ ایمان صفایی
لباس آرزو/ سحر مختاری
نشان آقای رئیس/کارونا شاینفلد
وودی آلن و من/ دبی میلمن
کفش‌هایش/دِیوی روت‌بارت

این روایت‌ها را می‌توانید در شماره‌ی عید ۹۴ ببینید.