اوایل بهمنماه امسال، حدود چهاردهسال بعد از مرگ آیزاک باشویس سینگر لهستانی، مجلهی نیویورکر داستانی منتشرنشده را از او چاپ کرد؛ داستانی بهنام «فریبها» (که در این شمارهی مجلهی داستان هم چاپ شده است) که پنجاهسال پیش نوشته شده بود و برای اولینبار به انگلیسی منتشر میشد. کاشف این داستان دیوید استرومبرگِ نویسنده، مترجم، محقق و منتقد بود که هماکنون هم مشغول جمعآوری دیگر آثار سینگر است. دبورا تریسمنِ چهلوپنجساله هم همان کسی است که هفده سال است که سردبیری بخش داستان مجلهی نیویورکر را برعهده دارد و داستانهای رسیده از سرتاسر جهان را از نویسندههای کوچک و بزرگ، بررسی میکند و برای چاپ میپذیرد یا ردشان میکند. آنچه میخوانید، گفتوگوی دبورا تریسمن با دیوید استرومبرگ است دربارهی داستان «فریبها»؛ دربارهی چگونگی پیداشدنِ این داستان، تفاوتهایش با دیگر آثار سینگر و مضامین و لایههای مختلف آن.
«فریبها» سال۱۹۶۵ نوشته شده و اواخر دههی۶۰ از ییدیش به انگلیسی برگردانده شده، اما تا به حال چاپ نشده بود. اولینبار چطور به این داستان برخوردید؟
آوریل۲۰۱۴ بود که در جریانِ سفر تحقیقاتی یکماههام به مرکز هری رنسام در آستینِ تگزاس که آثار آیزاک باشویس سینگر در آن جمع شدهاند، نسخهی ماشینشدهی این داستان را پیدا کردم. آن سفر بخشی از پروژهای بود که برای جمعآوری مقالات سینگر دربارهی هنر و فلسفه و مذهب در دست دارم. یک جایی وسط کار، توی فهرست آثار خوردم به داستانی به نام «فریبها» که به هیچکدام از داستانهای چاپشدهی سینگر نمیخورد. به نظر میآمد مقاله باشد، برای همین درخواست دادم که متنش را برایم بیاورند. بعد معلوم شد که یک داستانِ منتشرنشده است.
فکر میکنید چرا سینگر این داستان را در زمان حیاتش چاپ نکرد؟
در واقع، این داستان با عنوانِ «مضمونها» همان سال۱۹۶۵به زبان ییدیش چاپ شده بود. در مرکز رنسام نامهای پیدا کردم از آلیزا شروین، مترجم داستان به انگلیسی، به تاریخ ۲۶اکتبر۱۹۶۷، که در آن پرسیده بود چیزی از آن داستانهایی که ترجمه کرده بودم ـ «عنوانها» و «نویسنده» ـ درآمد؟ داستان دوم یکماه بعد با عنوان «ماجراهای منِ آرمانگرا» در ستردی ایونینگ پست چاپ شد. اولی هم همانی است که بعدها «فریبها» نام گرفت. نامهی دیگری هم هست، به تاریخ ژانویهی۱۹۶۹، که در آن مترجم دوباره از «عنوانها» پرسیده: «آیا این داستان برای چاپ پذیرفته شد؟» من که نتوانستم تشخیص بدهم مجلهها این داستان را رد کردهاند یا خود سینگر تصمیم گرفته دنبال چاپش نرود. شاید هم هردویش تا حدی دخیل باشند. ولی دوتا نکته هست که شاید چیزهایی را در باب اینکه چرا این داستان کنار گذاشتهشده، روشن کند.
ادامهی این گفتوگو را میتوانید در شمارهی پنجاهوسوم، ویژه نامه نوروزی ۹۴ ببینید.