در قدیم هرکه از پایتخت به سمت ولایتی برای حکمرانی میرفت، معمولا برایش دستورالعملی مینگاشتند. برای برخی که ولایتشان چندان وسعتی نداشت و مداخلی از آن عاید نمیشد، مسائل معمول نگاشته میشد و برای حکامی که بر مناطق مهم ممالک محروسه ولایت داشتند، شخص صدراعظم سفارشاتی چند مینگاشت. برای بنادر خلیجفارس که هم شهرهایش اهمیت استراتژیک داشت و هم بنادرش تجاری بود و هم دروازهی عالم به حساب میآمد، ماجرا وجوه دیگری پیدا میکرد و مرقومه تبدیل میشد به چیزی مثل نامهی میرزا نصرالله مشیرالدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه به سالارمعظم که گزیدهای از آن را اینجا میخوانید. نامه در در شهریور ۱۲۸۰شمسی نوشته شده و مظفرالدین شاه هم در انتهای متن، با این جملات، نگاشتههای صدراعظم را، عین دستور خودش دانسته: «این کتابچه را که تماما فرمایشات خود ما است به جناب اشرف اتابک اعظم و او برای شما یادداشت کرده است. درین امر دقت عمل نمایید و تخلف نباشد. اگر تخلف بشود مورد مواخذه سخت خواهید شد.»
دستورالعمل جناب جلالتمآب سالار معظم، حاکم بنادر خلیجفارس، دام اقباله است.
جنابعالی امروز به حکومت نقطهای مامورید که اهم نقاط مملکت ایران و مطمح نظر پلطیک دول است و دروازهی دولت ایران امروز بنادر خلیجفارس است که از آنجا به تمام نقاط دنیا میتوان رفت و تمام دنیا از آن وارد ایران میتوانند شد. هر نفوذ و سلطه و استقلال و وسعت خاکی که سلاطین تاجدار ایران در این مملکت تحصیل کردهاند، میتوانم با کمال اطمینان و قوت قلب به شهادت استیلای بر هندوستان و استملاک در آفریقا و غیره و غیره بگویم که در صد، نود قسمت از راه جنوب ایران و از دروازهی خلیجفارس بود. امروز هم میبینید که از غالب دول روی زمین و ملل اجنبی، کشتیهای جنگی به رسم سیاحت و کشتیهای تجارتی برای تجارت به بنادر خلیجفارس میآیند، هر ثروتی که میتواند وارد خاک ایران و نصیب ایرانیان بشود، غالبا از این راه است و همچنین هر ضرر و صدمه هم که دولت ایران ممکن است دچار آن بشود، غالبا از این راه و از این خلیج و از سوء تدبیر مامورین محلیهي آن است، بالجمله به قدری منافع مادی و معنوی دولت علیه در خلیجفارس و بنادر آن عریض و دقیق و منبسط و باریک است که نمیتوان به تقریر یا تحریر، حق شرح و توضیح هریک را ادا کرد. درسی نبود، هرآنچه در سینه بود، خودتان میروید و میبینید.
و همچنین نظرات پولطیکی و تجارتی دول اجنبیه در آن همه منافع مادی و معنوی دولت ایران به قدری دقیق و متلون و بالطبع مستلزم معامله و سلوک و رفتار و مشاهدات باریک و مختلف است که حالا نمیتوانم گفت که در هریک از آن مشاهدات و معاملات مختلف، به چه چشمی ناظر و به چه قدمی سالک و به چه دقتی مراقب باشید. بلی چیزی را که میتوانم بگویم و مسوولیت آن را بهعهدهی خود بگیرم، این است که بگویم در این حکومت پراشکال در تمام احوال ایرانی باشید و بدانید که حقوق مقدس بیستکرور نفوس ایران را در خلیجفارس، شاهنشاه تاجدار ایران و ایرانیان، ارواحالعالمین لهالفداه به دست امانت و دینداری و وطنپرستی و ایرانیت شما سپرده و با آن نظر دوربین ملوکانه از چشمهای بیستکرور رعیت و عباد مملوک خود به اعمال شما نگراناند و بسی عطیات گرانبها برای پاداش خدمات شما ذخیره فرمودهاند. اگر با آن عِرق و خو و هویت ایرانیت و رویهي وطنپرستی و دولتخواهی که در شما سراغ دارم در ایفای وظایف این خدمت اهتمام فرمايید امیدوارم با تاییدات ذات همایون و مددکاریهای اولیای دولت، روزافزون با کمال سهولت و خوبی به تسویهي امور و اجرای مقاصد و نیات اولیای دولت و انجام خدمات حوزهي حکومت موفق به مراحم و اشفاق گرانبهای شاهانه مشمول بشوید، بمنه و جوده.
اگرچه پس از ورود به مقر حکومت و معاینهي امور خودتان به جزئیات هر کار و اساس هر گفتوگو، بصیرت تامه حاصل خواهید کرد و با این جهت لازم نمیدانم تمام مسائل مربوط به حقوق عادیه را که فیمابین وزارتخانه و حکومت بنادر به تحت مکاتبه آمده، در این اوراق شرح بدهم، لکن ذکر بعضی مسائل را که میتوان از آنها اتخاذ اساس نمود، بیضرورت نمیدانم و اجمالا به اشاره آن اکتفا و مزید ایضاحات را به معاینات شما در حوزهي حکمرانی حواله مینمایم.
هریک از بنادر و جزایر خلیجفارس یک جهت ممتازهای دارند که به آن جهت در نقطهنظر پلطیک خيلي قابلتوجه مخصوصاند. یکی به سبب اینکه مقر تلگرافخانه واقع شده و دیگری به جهت مراودات اعراب و عثمانی با اکثریت ورود کشتیها و برخی برای منتهی شدن به هندوستان. یکی برای تطاول یاغیها و دیگری برای معاون و همچنین هریک به جهتی دیگر جالب نظر دقتاند و بدیهی است که شما، حق هریک را جداجدا ادا مینمايید، لیکن از تمام جزایر و بنادری که در اطراف بوشهر و در تحت حکومت شما واقعاند، بندرلنگه و بندرعباس اهمیتی فوق اهمیت سایر بنادر دارند و باید همیشه نظر دقت شما به سمت آنجا باز و خیلی هوشیارانه مراقب احوال آنجا باشید. گاهی به مسافرت خودتان به آنجا، گاهی به راپورتهای مفتشین امین مخفی به طوری که از احوال آنجا آگاه و به اوضاع آنجا ناظر خواهید بود که گویا این دو محل، مثل یک صفحهی کوچک، نصبالعین شما است و اتصالا به تماشای آن مشغولاید.
مهمتر از بندرعباس و بندر لنگه، تنگهي هرمز است. تنگهي هرمز، تنگهاي است كه به قوت آنجا ميتوان مملكت ايران را از تطاول دول حفظ نمود. اگرچه هنوز ماليهي دولت اجازه نداده است كه حق استحكامات آنجا ادا بشود، ليكن مامورين و حكام بنادر فارس گويا آنقدر هم مراقبت نداشتهاند كه استحكامات قديمهي آنجا محفوظ بماند. شما را كه به وطنپرستي و دولتخواهي و ايرانيت مَفطوريد[۱] ، يقين دارم كه تاسي به اسلاف نخواهيد كرد و به نام ايرانيت و وطن عزيز و شاهپرستي، مراقبتي از احوال آنجا خواهيد داشت كه اقلا اگر چيزي از دولت براي استحكامات آنجا مرحمت ميشود، واقعا به مصرف آنجا برسد و استحكامات آنجا فقط به همان صدور برات و وصول وجه منحصر نباشد. و نتيجهي افكار و اطلاعات خودتان را هم در اصلاحات آنجا راپورت بدهيد كه از روي بصيرت، هرچه در هروقت مقتضي است، اقدام شود.
يكي از مسائل مهمه كه رعايت آن خيلي مستلزم حفظ منافع دولت و پيشبيني اشكالات آتيه ميتواند شد، مسالهي منع استملاك اتباع دول اجنبيه است. تبعهي خارجه در خاك ايران جز خانه و انبار تجارتي، عهدا و اصولا حق استملاك ندارد و هروقت براي آنها دكان و انبار و غيره لازم بشود، اتباع ايران ميسازند و به آنها به طور اجاره واميگذارند. اتباع خارجه در امر استملاك، افكار دقيق و تشبثات عميق دارند. مثلا به نام خود كه در تابعيت اجنبيهاند، خانه يا دكان يا انبار و يا نظاير آن نه بنا ميكنند و نه مبايعه مينمايند. ايرانيت زوجات خود را وسيلهي اباحهي منهيات قرار داده، آنچه را كه خود نميتوانند استملاک کنند، به زوجات خود تملیک مینمایند و سالی چند نمیگذرد که مستملکات نسوان ایرانیه با اولاد آنها که در تبعیت اجنبیهاند، استقرار خواهد یافت و از این دقایق افکار در حوزهی حکومت شما بسیار یافت میشود، لیکن اولیای دولت روزافزون با حکومت شما که فکری دقيق از آن افکار دارید، میتوانند از تجسم این تشبثات وخیمهالمال آسوده و فارغبال باشند.
اتباع عثمانی در خاک ایران با شروطی چند، حق استملاک دارند. لیکن چون مامورین عثمانی در نقاط سرحدیهي عراق عرب، اتباع ایران را از استملاک منع نمودند، با اعتراض به این ممنوعیت، وزرات خارجه هم این اقدام مخالف عهد آنها را، اسلحهی دفاع سرحدات قرار داده و به حکومت کرمانشاهان نوشت: مادام که این ممنوعیت از طرف عثمانیها برقرار است، تبعهی عثمانی را از استملاک در آن حدود منع نماید. شما هم میتوانید به همین سلاح مسلح بشوید و اگر تبعهی عثمانی در بنادر به مقام استملاک برآمدند، بدون ذکر سبب، منع نموده به وزارت خارجه اطلاع بدهید.
شعبهی تلگرافخانهي کمپانی انگلیس، گویا در ازمنهی سابقه، فرمانی صادر نموده که اگر خسارتی عمدا به سیم و یا تیر و یا مقر تلگراف کمپانی انگلیس وارد شود، غرامت آن را مطالبه نماید، و به قوت این فرمان هر خسارت و زیان که به ادوات تلگرافی وارد میشد، غرامت آن را از حقالارض جاسک و کوادر که میباید به خزانهی دولت بپردازند، کسر و بقیه را اگر چیزی باقی میماند بهتوسط وزارت خارجه میپرداختند. چون برای دولت علیه در تحمل این ضرر هیچ دلیل و وجهتی ملاحظه نمیشد، و معلوم نبود که خسارات ادعائیهِيِ کمپانی متحققالوقوع است یا خیر و اگر وارد شده عمدی بوده یا طبیعی، حسبالامر قدرقدر اقدس ملوکانه روحنا فداه به حکام ولایاتی که خط این تلگراف از آنجا عبور میکند مقرر شد که هروقت از تلگرافخانهی انگلیس مربوط به ضایعات ادوات تلگرافی شکایتی به آنها بشود، فورا به اجرای تحقیقات مشترکه اقدام نمایند. اگر محقق شد که خسارت و ضرری به ادوات تلگرافی رسیده و عمدی بوده است، غرامت آن را از مرتکب دریافت و به تلگرافخانهی مزبور تسلیم نمایند و اگر مرتکب به دست نیامد، بدیهی است محل وقوع خسارت مسوول غرامت خواهد بود. و باید از محل وقوع اخذ و به تلگرافخانه عاید شود. و دو سال است که این قرار بهموقع اجرا آمده و گذشته است. حتی به عموم حکام نوشتیم که اگر در آخر سال از طرف ادارهی تلگراف، دعوی خسارت بشود و تبیین نماید که به حکومت محلیه اظهار کردهاند، و بلاتسویه مانده است، غرامت آن از حکومت آن محل دریافت خواهد شد. چیزی که در این موقع موجب نگرانی خاطر معدلتگستر شاهانه شده، این است که شاید مامورین محلیه در اجرای این تحقیقات یا مطالبهی خسارات العیاذ بالله از صراط عدالت و مسالمت منحرف شده، به نام خسارت سیم انگلیس، بندگان خدا و رعیت سایهی خدا را به انواع آزار و غرامات دچار و گرفتار نمایند. چون میدانم که رویهی شما در کلیهی امور به عدالت و اسلامیت است و میدانید که سایهی خدا ارواحنا فداه از مفارق[۲] ما به اعمال ما نگران است، فقط به ذکر آنچه که منافی رضای خاطر همایون است قناعت مینمایم و میدانم که شما خود ناگفته، از هر عمل نامطبوع گریزاناید.
اگرچه در سایهی سلطنت شاهنشاه تاجدار ایران ارواحنا فداه امیدواریم که عنقریب کشتیهای جنگی زرهپوش ایران در خلیجفارس و دریای عمان به سیر و دریانوردی محرک رشک و غبطهی اجانب باشد، لیکن چون تمام تشریفات بحریهی دولت به همین کشتی ایفا میشود از طرف اولیای دولت کمال توجه و دقت در تزيین و شکوه و جلوهی آن به عمل آمده و از هیچ خرجی در این باب مضایقه نکردهاند، دیگر نمیدانم مامورین ما در آنجا به وظیفهی غیرت ملی رفتار کرده و خرجی را که دولت میداده است به مصرف کشتی میرساندهاند یا خیر. اگر تا حالا این امنیت و یقین حاصل نبود، در حکومت شما به وجه اتم و اکمل حاصل است و میدانم که جنابعالی حق دولتخواهی و غیرت ایرانیت را در این مساله ادا خواهید کرد و در تکمیل تزئینات کشتی مزبور، و انتظام امور عملهجات آن، لازمهی مراقبت را به عمل خواهید آورد که زبان طعنهی اجانب از این جهت به دولت علیه دراز نشود و آبروی دولت به اهتمامات غیرتمندانهی شما محفوظ بماند و اگر مامورین گمرک برای گردش گمرکخانههای آن سمت کشتی مزبور را لازم داشته باشند، به آنها بدهید.
در بنادر خلیجفارس چنانکه مطلعاید از روس و انگلیس و فرانسه و عثمانی تشکیل قونسولگری شده، تبعه و حقوق و تجارت دارند. قسمت عمدهی تجارت آنجا به دست انگلیسها و از این سبب نفوذ و علاقهی آنها در آنجا از سایرین بیشتر است. بعضی از دول، نفوذ و علاقهی اجانب را در کمالات خود به مُعاكسه و تضییق و تنقیص مینمایند. من شما را به تعجیز اتباع خارجه و معاکسه حقوق آنها که منافی نزاکت مراوده و مهمانپذیری است، توصیه نمیکنم و ترویج حقوق اجنبیه را هم از مثل شما مامور غیرتمند وطندوست دولتخواه، منتظر نیستم و با این اساس شما را به تقدیس و محافظهی حقوق مشروعه هریک دعوت مینمایم، نه حقوق مسلم مشروع از یک نفر از تبعهی خارجه را باید تضییع کرد تا تضییق شده باشند و نه حقوق ما را باید به آنها واگذاشت که ترویج و تشجیع بشوند. حقوق آنها را از روی عهود منعقده و اصول جاریه باید داده و حقوق خودتان را هم باید محافظه نموده، برای این مقصود تصور نفرمایید که به غلظت و خشونت و تشدد و سختی باید تشبث کرد، بهترین تدابیر در این کار، ملایمت و مهربانی و حسن مراوده است، چنانکه میبینیم کارکنان دول معظم محاربه را به زبانی نرمتر از زبان آشتی اعلان میکنند.
نصرالله مشيرالدوله صدراعظم
* دستورالعمل حكومت بنادر خليج فارس به سالارمعظم در سال ۱۳۱۹ ق، نسخهي خطي شمارهي ۵ ـ ۱۸۴۷۶، تالار نفايس و نسخ خطي كتابخانهي ملي جمهوري اسلامي ايران.