انقلاب مال آدمهاست. مال جمع آدمها. مال حضورشان در کنار هم. در عکسهای انقلاب معمولا هویت جمعی آدمها ثبت شده. آدمها کنار هم، با مشتهای گرهکرده، با فریاد، همه با هم به وجود مستقلی تبدیل شدهاند که اتفاق بزرگ پیش رویشان را فریاد میزنند. عکسهای هادی هراجی اما از ثبت این جمع متحد فراتر رفته. آدمهای عکسهای او همیشه قاطی جمع نیستند. گاهی کمی دورتر ماندهاند و خودشان تنها، سهمشان را برای وقوع پیروزی نزدیک ایفا میکنند.
در عین حال تنها آدمهای شهر شاهد آن روزها نبودهاند. آن لحظههای جاودانه را شهر با تمام اجزایش در کنار هم ساخته. جاندار و بیجان. آدمها کنار خیابان، درخت، ساختمان. آدمها کنار وسیلههایشان. همان اشیایی که هویت شخصی آنها را کامل میکنند. اشیایی که گاهی برای همراهی در این لحظهها خلق شدهاند. در عکسهای هراجی بیجانها درست به اندازهی جاندارها مهماند. عکسهای هادی هراجی عکسهای شهری است که با تمام اجزایش ایستاده تا روزهای روشنتری بسازد.




