اعظم شادپور

یک مکان

چند قاب از پشت پنجره‌ها

توی هر خانه‌ای چندتایی ازشان هست. اشیایی که نه مي‌شود دورشان انداخت و نه آن‌قدرها به كار مي‌آيند. اما خاطره‌انگیز یا سالم‌اند یا شاید یک وقتی در روز مبادا بالاخره به کار بيايند؛ شاید همین چند ساعت بعد یا ماه‌‌ها بعد یا سال‌ها بعد. برای همین مخفی‌گاه‌‌شان معمولا در یکی از نقاط کور خانه است. جایی که برای روز مبادا ذخیره شوند. زیر قالی، زیر تخت، بالای کمد‌ها... . اما بعضی‌هایشان هم راهی نقطه‌ی عجیب‌تری از خانه می‌شوند؛ پشت پنجره. جایی که هم از دیدها پنهان است و هم نه. از ديد كسي كه این سوي پرده است و در خانه زندگي مي‌كند پشت پنجره جايي شبيه به پشت درهای كمد است. جای خرت و پرت‌هايي كه قرار است از این طرف فقط توي چشم نباشند. اما از آن طرف براي رهگذري كه شايد چشمش به قاب پنجره بیفتد ماجرا برعكس است. اشیای پشت پنجره می‌شوند کشف گوشه‌ي پنهاني از شخصیت خانم يا آقاي صاحبخانه.
روایت تصویری این شماره عکس‌هایی از پنجره‌های مجموعه‌ي مسکونی اکباتان است. عکاس انگار رهگذری کنجکاو است که پای هر پنجره که رسیده پا کند کرده و چند لحظه‌ای به این قاب‌ها خیره مانده. به اشيايي كه هركدام به دليلي سر از آنجا درآورده‌اند. هر کدام‌ چند وقت دیگر در قاب پنجره‌ها خواهند ماند؟ کدام‌شان قرار است در آینده‌ای نزدیک دور انداخته شوند؟ کدام‌شان تا همیشه همین‌جا هستند؟ تنها چیزی که می‌دانیم این است: اشیایی که روزی در دل همین خانه‌ها پنهان بودند و زندگی می‌کردند، حالا روزها است در وضعيتي برزخ‌گون در فضاي حد واسط جهان داخل و خارج خانه گیر افتاده‌اند. در مرزی میان پیدایی و ناپیدایی.

 اعظم شادپور
اعظم شادپور

 اعظم شادپور
اعظم شادپور

 اعظم شادپور
اعظم شادپور