دارالفنون اولین مدرسهی دولتی ایرانی در معنای امروزی آن است: مدرسهای که ساختمانش را دولت ساخت، تجهیز کرد و آرامآرام توسعه داد. تمام هزینههایش را تقبل کرد. معلم از اروپا آورد، مترجم استخدام کرد و دانشآموزان را بهرایگان ثبتنام کرد. برای دانشآموزان حقوق ماهانه مقرر کرد و لباس یکشکل تهیه دید. رجال دولتی هم گاهبهگاه به آنجا سرکشی میکردند و روند پیشرفت کارها را کموبیش زیر نظر داشتند. بعد از ساخته شدن دارالفنون به فرمان اميركبير، خود او در سال ۱۲۳۰ خورشيدي، فردي به نام داود خان را، كه مترجم اول دولت ايران بوده، روانهی اتريش ميکند تا از امپراتور آن سرزمين درخواست كند چند معلم براي تدريس در مدرسهي تازهتاسيس دارالفنون به ايران بفرستد. داود خان موفق ميشود هفت معلم به ايران بياورد كه علوم مختلف از طب و مهندسي گرفته تا علوم نظامي و شناخت معدن را به دانشآموزان ايراني بياموزند. آمدن اين معلمها همزمان است با بركناري و قتل اميركبير. نهالی که امیر کاشت اما میوه داد و گزارش همزمان و هفتهبههفتهي گشايش دارالفنون و آمدن معلمان و روند پيشرفت درسي محصلان و غيره همان روزها در روزنامهي وقايع اتفاقيه منتشر ميشد، هرچند خود امیر دیگر نبود تا به بار نشستن این درخت را ببیند. آنچه در ادامه ميخوانيم تعدادي از گزارشهاي وقايع اتفاقيه است از اولين هفتههاي شروع فعاليت دارالفنون تا حدود پانزده ماه بعد كه كموبيش امور مدرسه روي روال افتاده است.
پنجشنبه سوم شهر صفر ۱۲۶۸ / ۷ آذر ۱۲۳۰ هـ.ش
در میان ارگ دارالخلافهی طهران عمارات بزرگ و جای خوب ساخته شده است بهجهت تحصیل و تعلیم و تعلم هر فنی و اسم آن را دارالفنون گذاشتهاند. و منظور اعلیحضرت پادشاهی این است که اطفال این دولت علیه بعضی علوم را که در این دولت متداول نیست فراگیرند و آموخته شوند. از آن جهت عالیجاه موسیو جان داود پارسال حسبالحکم همایون روانهی دولت آستریه شده بود که چند نفر معلم که هر یک در یک فن ماهر باشند به جهت مدرسهی مزبوره بیاورند و اسامی آنها که همراه عالیجاه مشارالیه آمدهاند به قرار زير است:
موسیو بارون کوموآس، معلم پیاده
موسیو اوکشتکیژیرد، معلم توپخانه
موسیو کولوسطی، معلم مهندس
موسیو خمرد، معلم سوارهنظام
موسیو دوکتور پولاک، معلم اطبا و جراحان
موسیو چارنوطا، معلم معدنچی
موسیو کوکاتی، معلم سواره.
اين افراد در روز جمعه وارد دارالخلافهی طهران شدند که در مدرسهی دارالفنون مشغول تعلیم باشند. و از برای ابتدای این کار و شایع شدنش، مقرر فرمودهاند که سی نفر از اطفال خوانین و معتبرین اسامیشان نوشته شده، معین کردند که در نزد این معلمین مشغول تعلیم باشند.
الحق تا این ایام اینگونه قرارها که کارهای عمده است و نفع آن شامل حال اَعالی و اَدانی این دولت علیه است، داده نشده بود. و زیاده منظور این است که اغلب علوم و صنایعی که در بعضی دول، متداول و معمول است در این دولت نیز شایع گردد. و گذشته از آنکه اطفال مزبور علم مهندسی و حرکت قشونی را یاد خواهند گرفت، در علم طبابت و جراحی نیز درس خواهند خواند.
در حقیقت این علم نعمت بزرگی است جهت خاص و عام. زیرا که در ولایات ایران در علم جراحی مانند سایر دول نیستند و تاثیر این علم بسیار به کار عموم خلق میآید. دیگر معادن دولت علیهی ایران در کل دنیا مشهور است که در هیچ ولایتی اینطور معادن فراوان نیست اما تا به حال درست از روی سررشته که در سایر دول در معادن کار میکنند در این دولت کار نکردهاند و به راه نینداختهاند و راه انداختن امر معادن نیز منفعت دولت و رعیت خواهد بود.
پنجشنبه دهم صفر ۱۲۶۸ /۱۴ آذر ۱۲۳۰هـ . ش
در روزنامهی سابق نوشته شده بود که رونق کلی در امر تعلیمات مدرسهی دارالفنون حاصل آید و در هر فنی از فنون استادان کامل به عمل آمده، به کار خدمات دولتی بپردازند. لهذا شصت نفر اطفال بافطانت و قابل از اولاد خوانین و اعیان و اشراف و نجبای مملکت معین شده و میشوند که نزد معلمین مشغول تعلیم باشند.
از آنجا که همت ملوکانه متوجه است بر اینکه این امر بسیار مضبوط و منتظم باشد، لهذا روز پنجم شهر صفرالمظفر برای تماشا و مشاهدهی وضع و طور مدرسهي مزبوره تشریففرما شدند.
پنجشنبه نهم ربيعالاول ۱۲۶۸ /۱۲ دي ۱۲۳۰هـ . ش
چند هفته قبل از این اعلان شد که هرکس بخواهد تعلیم بیابد، بیاید در مدرسهی دارالفنون درس بخواند. در این روزها صد نفر از اولاد شاهزادگان عظام و امنا و اعیان دولت و خوانین اسامی خود را قلمداد نموده و قرار گذاشتهاند که در این مدرسه مشغول درس خواندن باشند و در روز یکشنبه که اعلیحضرت پادشاهی عزیمت شکار فرمودند، جناب جلالتمآب مقربالخاقان میرزا محمدعلیخان وزیر دول خارجه، این اطفال را به حضور همایون برده و مورد التفات سلطانی گردیدند و بعد از آن در مدرسهی دارالفنون برقرار گردیده، شیرینی و سایر مرسومات که در این دولت علیه در ابتدای هر کاری متداول است صرف کردند. و علومی که حالا در آنجا تعلیم داده میشود به این فصل است:
مشق نظام پیاده، مشق توپخانه، مشق سوارهنظام، مهندسی، طبابت و جراحی، علم دواسازی، علم معادن. و قرار دادهاند که هر کدام لباس علاحدّه بپوشند که از همان لباس نظام شغل هر یک معلوم باشد. و صاحبمنصبان نمسه که در این روزها از مملکت آستریه بهجهت دارالفنون آوردهاند به آنجا رفته و هر یک مشغول تعلیم یکی از این کارها شدهاند و مترجمین که بهجهت دارالفنون لازم است قرار دادهاند و از هر سبب این شغل را بهطور خوب راه انداختهاند.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی هفتادم، مهر ۹۵ ببینید.
* روزنامهی وقایع اتفاقیه، جلد اول (شمارههای ۱ تا ۱۳۰)؛ کتابخانهی ملی جمهوری اسلامی ایران: ۱۳۷۳.