از زمان شکلگیری ایدهی راهاندازی یک نشریه تا انتشار اولین شمارهی آن ماجرایی است و از اولین شماره تا رسیدن به سر سال و تمام کردن یک سال کاری ماجرای دیگری است. به دلایل مختلف، نهال نوپای برخی از نشریات در همان آغاز کار میخشکد. از همین رو، نشریات کمی هستند که بتوانند از پستوبلند حوادث جان سالم به در ببرند و در سالگردهای خود تولدشان را جشن بگیرند و برای ادامهی کار آرزوهای خوب بکنند.
نوشتن یادداشتهایی به مناسبت سالگرد تولد نشریه، از همان آغاز راه افتادن نشریات ادبی در ایران امر مرسومی بود. از همان اولین نشریهی ادبی که در ایران انتشار یافت، یعنی مجلهی بهار، تا نشریاتی که سالها بعد درآمدند، همه معمولا در پایان هر سال کاری و آغاز سال نو، یادداشتهایی به مناسبت همین رخداد و قصهی هستی و تدوامشان مینوشتند. آنچه در این یادداشتها بازتاب مییابد متنوع است. یکی شکوه میکند از مخاطبان، آن یکی از مسئولان گلایه دارد. یکی از مشکلات نشر و کمبود کاغذ و گرانیها مینالد. دیگری لازم میداند رویکردها و خطمشی نشریه را دیگربار با مخاطبان در میان بگذارد. نشریهای قدردان آنانی است که با همهی مشکلات و بحرانها همیشه پشتیبان و مشوقش بودهاند. آن یکی گزارشی میدهد از همهی آنچه در سال قبل گذشته و گردانندگان نشریه با آن روبهرو بودهاند. به این شکل، هر کدام از این نشریات ادبی کهن، از زاویهای خاص، حیات یک سال گذشتهی خود را کموبیش زیر ذرهبین گذاشته و برای ادامهی کار، آرزوها و برنامههایش را با مخاطبان مطرح کرده است.
این بار در هفتسالگی داستان، به سراغ چنین بازتابهایی در اولین نشریات ادبیفرهنگی ایران رفتیم. از نخستین نشریهی ادبی ایران یعنی بهار آغاز کردیم و ادامهی کار را در نشریاتی مثل دانشکده پی گرفتیم. آنچه در ادامه میخوانید نمونههایی از همینگونه متنها است.
اولین سالگرد مجلهی بهار ، ۲۵ آبان ۱۲۹۰
با یک گل بهار نمیشود
مجلهی بهار که شمارهی نخستین آن در ربیعالثانی ۱۳۲۸ منتشر گردید، اکنون با انتشار شمارهی دوازدهم، دورهی سالیانهی خود را به انجام میرساند.
چون مجلهی ما در ایفای وظایفی که تعهد کرده بود تخلف ننموده و خود را مطبوع خاطر دانشمندان ساخته و سرمشق تقلید و نمونهی امتثال شده است، به همین جهت از تاخیرهای متوالی که به هشت ماه بالغ میشود معذرت نمیطلبیم و میگوییم:
اگر بهار دیر رسیده، گویا خوب و دلپذیر رسیده.
خوانندگان محترم که به دیدهی تقدیر در طرز تحریر و مندرجات بهار مینگرند و از حکمرانی آفت جهل و غفلت در مملکت ما بهخوبی آگاهاند، به اندک تاملی خواهند دانست که این مجله چگونه زندگی کرده و با تحمل چه رنجها به ادای وظیفهی خویش قیام نموده است.
اگرچه مقاومت با مشکلات، اولین شرط پیشرفت کارها است، لیکن قوای عاملهی حیات اجتماعی و اخلاقی هر ملتی از ملل دنیا در کلیهی اعمال و اقدامات، تاثیری کامل دارد که خروج از دایرهی شمول این قوه به تایید برهان حسی و عقلی از ممتنعات است. همین نکتهی مهم فلسفی، بهار را از صدور در موعد مقرر بازداشته، همین قاعدهی ثابته نگذاشته است مشترکین از آن مستفید شوند، همین قانون طبیعی است که نمیخواهد این کودک نوزاد را در مهد ترقی وطن و آغوش نوازش هموطنان پرورش دهد.
شاید بعضی از خردهگیران بگویند: اگر این مجموعه فلانجور بود خواننده و خواهندهی بسیار برایش پیدا میشد اما باید متاسفانه برخلاف این حسن ظن باشیم و قبل از تمهید مقدمه منتظر نتیجه نبوده، هر چیزی را که موقوف به محال است محال بدانیم. هروقت از روی راستی به بسط دانش و فضیلت و تعمیم معارف و تصفیهی افکار کوشیدیم و زندگانی را عبارت از فهم و ادراک دانستیم، آن وقت میتوانیم به رواج مطبوعات علمی و ادبيِ «بیطرف» مطمئن شویم.
ترقی و تزاید مجلات و جراید منوط به وقوف و حساسیت افراد مردم است. با همهی این موانع، اگر یک مشوق باطنی ما را بر این کار دعوت نمیکرد، این مجموعه نیز مقارن ظهور در کنج فراموشی متواری میگشت.
با اینکه تجربه به ما اجازه نمیدهد که پس از این متصدی چنین خدمتی بشویم اما به هواخواهان قدردان بهار عرضه میداریم که در صورت شروع به سال دوم، بهاری باصفاتر و آراستهتر از اول به ایشان تقدیم خواهیم کرد.
یوسف اعتصامالملک
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی هفتادوهفتم، خرداد ۹۶ ببینید.