تصویر یکی از نقاشان صفوی به قلم یکی از هم‌عصران وی| منسوب به ابن مؤذن […]

روایت کهن

بخشی از كتابچه‌ی معرفی «كتابخانه‌ی بهرام‌ميرزا» در پانصد سال پيش

داشتن كتابخانه‌ای مفصل با نسخه‌های پركار، از اصلی‌ترین لوازم حكومت در ایران بود. از دوران ساسانی جمع‌آوری كتاب‌های مختلف در قصرهای سلطنتی، از ملزومات تشریفات درباری شد. پس از ورود اسلام، این سنت به دربار خلفای اموی و عباسی رسید. سنت رایج این بود كه بهترین كتابخانه‌ی‌ هر درباری، نسخه‌های مشهورترین كتابخانه‌های پیش از خود را گرد آورد و نسخه‌های پركار جدیدی نیز بر آن بیفزاید. حكومت غالب علاوه بر تصاحب قلمرو و تاج و تخت سلطان مغلوب، كتابخانه‌ی او را نیز به مجموعه‌ی خود ضمیمه‌ می‌كرد. چنان‌كه در دوران شاه عباس اول، پس از فتح لارستان و برافتادن سلطنت آل گرگین میلاد، علاوه بر وصله‌های سلطنتی، كتابخانه‌ی بزرگ آن‌ها كه از دوران ساسانی بر جای مانده بود، ضمیمه‌ی كتابخانه‌ی شاه صفوی شد.
یكی از كتابخانه‌ها و كارگاه‌های كتابسازی مشهور در اوایل دوران صفوی، كتابخانه‌ و كارگاه ظهیرالدین بهرام‌میرزا صفوی پسر پنجم شاه اسماعیل اول بود. بهرام‌میرزا سیاستمداری كتابدوست و خطاط و نقاش چیره‌دستی بود كه در گنج‌خانه‌‌اش، گروهی از هنرمندان را برای كتابسازی به كار گرفته بود و نسخه‌ها و قطعات بسیار ارزشمندی از كتابخانه‌های پیشینیان فراهم آورده بود كه امروز پس از گذشت پانصد سال، برخی از آن‌ها در مجموعه‌های مهم نگهداری می‌شوند. سرخطاط كتابخانه‌ی او رستمعلی خراسانی برادرزاده‌ی كمال‌الدین بهزاد بود. در همان زمان، دوست‌محمد خطاط، كه از كتابداران و خطاطان كتابخانه‌ی بهرام‌میرزا بود، به درخواست شاهزاده، كتابی نوشت و جز مقدمه‌ای در پیدایش خط و نقاشی، در آن فهرستی از كتابداران و ندیمان و خطاطان و نقاشان كتابخانه‌ی شاهزاده را آورد. در ادامه بخش‌هایی از این كتاب را خواهیم خواند.

ذكر سبب كتاب
فریدون حشمت‌جاه، ابوالفتح بهرام‌میرزا كه اوقات خود را بعد از تكمیل امور ملك و ملت و مطالعه‌ی تواریخ و حكایات، مصروف به توجه خطوط خوب استادان و رسائل مرغوب می‌نمود و نظر لطف و مرحمتش بدین طایفه می‌بود تا آن‌كه رای عالی‌ضمیرش مایل بدان شد كه اوراق پریشان استادان ماضی و متاخر در سلك جمعیت درآوردن، درین باب امر عالی و فرمان متعالی به این بنده دوست‌محمد ‌الكاتب شد كه به رسم كتابخانه‌ی آن جم‌جاه مرقعی ترتیب نمایم. چون ذكر منشا خط و استادان علم خط كه ممتاز و بی‌همبازند درین مرقع لازم بود، به تمهید ایراد آن التزام نمودم. اما بعد، بدان‌ كه نزد ارباب تواریخ و اصحاب مشهورست كه اول كسی كه خط نوشت ابوالبشر آدم بود. مداد ساخت و بر پوست‌پاره‌ی دباغی‌كرده طرح خط‌نویسی انداخت و بعد از آن حضرت ادریس علیه‌السلام. لیكن صورت كتابت معلوم نیست كه بر چه اسلوب كتابت می‌شده است. اكثر مشهور است كه كلام، به عبارت سریانی و عربی بوده است. بعد از آن به عرب‌ابن‌قحطان منسوب است كه واضع خط كوفی به عربی است اما به دست معجزآثار حضرت امیرالمومنین علی‌بن‌ابی‌طالب تكمیل یافته. خط كوفی تا زمان المقتدربالله بود و در آن زمان علی بن مقله مشهورست كه حضرت امیرالمومنین علی را در واقعه دید كه خط ثلث و محقق و نسخ را بدو تعلیم فرمودند. وی در بیداری تعلیم‌هایی كه آن حضرت داد را به خاطر داشت و همت بر اختراع این خطوط گماشت. چون او وزیر المقتدربالله بود به خیانتی منسوب شد و فرمود به قلم‌تراش دو قلم از نخل دست راست او بریدند. پس او ثمره‌ی شجره‌ی خود را كه دختری بود به قابلیت بسیار به دست چپ تعلیم فرمود و استاد علی‌بن‌هلال كه مشهورست شاگرد اوست.

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی هشتادودوم، آبان ۹۶ ببینید.

حالات هنروران، دوست‌محمد كتابدار بهرام ميرزا صفوی، به سعی محمدعبدالله جغتايی، لاهور: ۱۹۳۶.