یک تجربه

چند قاب از شلیک به اشیا

درون آدم شبیه اتاقی‌ امن است؛ لایه‌های ضخیم فولاد دفن‌شده در بتن‌های ضد سایش و ضد‌خوردگی، اتاقی با درهای چندجداره و چرم‌پوشیده، شیشه‌هایی ضد انفجار و ضد تشعشع. درون آدمی یک همچین جایی است، بی‌صدا و بی‌لرزش. بعد یک روز این درونِ حفاظت‌شده، این درونِ نازپرورده منفجر می‌شود. آدمی که مهار همه‌چیز دستش است بی‌مهار می‌شود، رها می‌شود؛ این درون وحشيِ بی‌آرام، این جانِ هار، ولگرد، ناهوشیار.
هرکسی با این جانِ رهاشده جوری کنار می‌آید، بعضی آن‌قدر تخدیرش می‌کنند که دیگر آدمیزاد نیست. بعضی آن‌قدر نوازشش می‌کنند که از کف می‌رود، بعضی می‌نویسندش، بعضی می‌روند در کوه و بیابان به چیزها شلیک می‌کنند. شلیک به هیچ، شلیک به آن اتاق امنی که ساخته‌اند.
در ایالت آیداهوی آمریکا تیراندازی تفریحی قانونی است، دنیل جورج عکاس سراغ اشیایی رفته که مردم خشم‌شان را سرشان خالی کرده‌اند.