طرح: روح‌اله گیتی‌نژاد

یادداشت سردبیر

در شماره‌های ویژه‌ی نوروز، ما و شما که خواننده‌های پیوسته و همراه مجله‌اید، مهمان غریبه داریم. در شماره‌های نوروزی گروه‌های متفاوت و تازه‌ی دیگری با ما همراه می‌شوند: خواننده‌‌های گاه‌گداری که فقط بعضی شماره‌ها را می‌خرند، خوانندگان رهگذری که برای تعطیلات دنبال سرگرمی می‌گردند و تازه مجله را کشف می‌کنند، خوانندگان روزنامه‌نگار که مطبوعات را باهم مقایسه می‌کنند و دسته‌ی بزرگ ِ آرشیوکنندگانِ شماره‌های ویژه‌ی فروردین که به عادت هرساله شماره‌ی عید همه‌ی روزنامه‌ها و مجله‌ها را جمع می‌کنند. در شماره‌های نوروزی که اهلِ شتاب و آدم‌های دورتر از فضای داستان هم اهل خواندن می‌شوند، مجبور می‌شویم کمی مردم‌داری کنیم، داستان‌های همه‌پسند بگذاریم، بشقاب‌های گل‌سرخی را دربیاوریم، درِ اتاق‌ها را ببندیم و هال را مرتب کنیم. خلاصه‌اش این‌که فرش قرمز پهن کنیم در آفتاب.

اما شماره‌های اردیبهشت حال خوب خودشان را دارند. یک خلوتیِ دل‌چسب و شخصی. مهمان‌ها رفته‌اند. خودمان هستیم، به همان حوصله و آرامش که بودیم. تخمه‌ها را جمع می‌کنیم و وقت داریم داستان‌هایی بخوانیم که کمی بیشتر فکر می‌خواهند، داستان‌هایی که باید در آن‌ها فرو رفت و کمی بیشتر آدم را تکان می‌دهند. مهمان‌ها رفته‌اند. می‌توانیم بی‌خود نخندیم، از هوا و قیمت‌ها حرف نزنیم. از چیزهایی حرف بزنیم که نرخ روز ندارند.

خوبی دوستی‌های ریشه‌دار همین است که می‌شود حرف‌ها را از همان‌جا که نیمه‌تمام مانده‌اند پی‌گرفت. مقدمه‌چینی نمی‌خواهد. دوستان خوب به هم که می‌رسند می‌بینند حرف‌شان طوری جلو می‌رود که نه انگار مدت‌هاست همدیگر را ندیده‌اند. گویا وسط جمله‌ها فقط یکی رفته آب بیاورد یا برای خودش چای بریزد.


و اما درباره‌ی این شماره:

یک شاید شماره‌ی ۳۵۶ صفحه‌ای نوروز، هم خودمان و هم شما را بدعادت کرده است. یادآوری می‌کنیم که تعداد ثابت و همیشگی صفحات ما بعد از تغییر قیمت کاغذ، ۲۴۴ صفحه است و در این حجم، امکان تنوع صفحه‌ها به‌گونه‌ای که در شماره‌های ویژه هست یا حتی در شماره‌های سال ۱۳۹۱ بود، وجود ندارد پس اگر امکان دارد انتظار ذهنی‌تان را با همین حجم تنظیم کنید. ما تلاش‌مان را می‌کنیم که وسواس انتخاب را باز هم بالا ببریم تا شما حتی راضی‌تر از پیش باشید ولی به هرحال این تفاوت تا مدتی محسوس خواهد بود.

دو بعد از شماره‌ی نوروزی، اسباب‌کشی داشتیم و به نشانی جدیدی تغییرمکان دادیم که در شناسنامه‌ی مجله ‌آمده است. به‌خاطر این تغییر و شرایط بعد از انتقال و هم‌چنین آغاز تعطیلات، برایمان مقدور نبود که تغییرات تازه‌ی مجله را به بلوغ برسانیم. شماره‌ی اردیبهشت در مدت کوتاهی آماده شد. برای تغییرات و آغاز صفحاتی مثل کارگاه ترجمه و نتایج فراخوان عکاسی یا صفحات تازه‌ی پایان‌خوش تا شماره‌ی خرداد به‌مان فرصت بدهید.

سه به عادت هرساله به‌خاطر برگزاری نمایشگاه کتاب، بخشی از مطالب شماره‌‌ی اردیبهشت به کتاب و کتاب‌خوانی اختصاص دارد و البته در آخرین لحظات به‌خاطر مرگِ راجر ایبرت، بخشی از کتاب خاطرات او به این شماره اضافه شد.

چهار داستان «موریسون اوکلی…» را در این شماره از دست ندهید. نگاه خاص بومی و فرهنگی راوی به برادری که از جهانی دیگر و فرهنگی دیگر می‌آید، تقابل‌های پنهان و مضمون نهفته در این داستان خیلی قابل‌تامل است. برای داستان‌نویسان جوانی که می‌خواهند در همان نقاط قبلیِ درجازدنِ داستان ایرانی نمانند و جسارتِ دست‌زدن به فضای روز را پیدا کنند، داستان «موریسون اوکلی…» از آن غنیمت‌هایی‌ست که باید آن را خیلی جدی گرفت. حیف است از کف‌تان برود.

پنج بازتاب مجموعه‌ی صوتیِ داستان همراه که با شماره‌ی نوروز منتشر شد به‌قدری خوب بود که به همه‌ی ما امید داد که می‌شود این تجربه را تکرار کرد و باز خیال و صدا را کنار هم نشاند. امیدواریم که به زودی امکان انتشار دومین قسمت این مجموعه‌ی صوتی فراهم شود.