روضهخوانی بر مصائب عاشورا و ذکر مصیبتِ کربلا ظاهرا سابقهای به اندازهی خودِ واقعه دارد اما در دورهی صفوی روضهخوانی برای بعضی روضهخوانها به صورت شغل هم درآمده.
در تمام این سالها روضهخوان در مسجد یا تکیه ماجرای کربلا را به نظم و آواز میخوانده، نکتههای تاریخی و حدیث میگفته و حتی گاهی به کنایه، سخنی در اعتراض به دستگاهِ حکومتگر جابر میگفته و اشقیای زمانه را در قالب شمر و ابن سعد بازمیساخته است. از اینجا بود که نقشِ سیاسی اجتماعی روضهخوان شروع شده و روضهخوان سوای ذاکرِ مصیبتِ کربلا، مصلح و منتقد و انقلابی هم شده است.
شیخ حسین واعظ یکی از همین روضهخوانهاست که در عصر انقلاب مشروطه نقشی اجتماعی داشت. شیخ حسین که به سلطانالمحدثین مشهور بود، وقتِ نوشتن این روزنوشتها حولوحوشِ هفتاد سالگی بوده و در پامنار تهران زندگی میکرد. او جابهجا در دفترچهاش یادداشت گذاشته که بالای منبر چه بگوید، تکههایی از مقتلها را برای خودش جدا کرده، مشخص کرده کدام قسمت مقتلها اشتباه است که باید روی منبر تصحیح کند و به خودش سپرده مصیبتهایی را که به خرافات آغشته شده بپالاید. درواقع شیخ حسین لقبش را از همین دقت و وسواس در منابع به دست آورده. همچنین او مجالس وعظی که رفته و نام میزبانها و جزئیاتِ حرفهایی را که در هر مجلس زده نوشته است، شاید برای اینکه حرفتکراری نزند. این دفترچه یکی از مهمترین منابعِ جامعهشناسیِ سیاسیِ عصر مشروطه است و درک اینکه جامعهای انقلابی از امام حسین(ع) و عاشورا چه میخواسته است.

صورت مجالس روضهای که نگارنده در منزل امام جمعه خویی خوانده است

صبح عاشورا و شرح میدان نبرد