ن وَ القَلم : قلم و آنچه مینویسد.
گفتند «نون» دوات است. و مراد به قلم اين است كه میدانند كه آلت كتابت است، و در خبر است كه اولچيزى كه خداى تعالى آفريد قلم بود، به نظرِ هيبت به او نگريد، بشكافت. آنگه گفت: «برو.» گفت: «به چه بروم؟» گفت: «به هرچه خواهد بودن.» تا روز قيامت بر لوح محفوظ برفت، و هرچه بودنى بود بنوشت تا به روز قيامت، و گفتند مراد به قلم، خط و كتابت است كه خداى تعالى منّت نهاد بدان فی قوله «عَلَّم بِالقلم». حكما و علما در قلم و وصف او مفاخرت بسيار گفتهاند به نظم و نثر و معانى انگيخته. و گفتند بيان دو است: بيان [زبان] و بيان بنان[۱] . امّا بيان زبان منسى[۲] شود به شهور و اعوام، و بيان بنان براى تثبيت اقلام باقى بماند بر ليالى و ايام.
* سورهی القلم، آیهی ۱، گزیدهای از تفسیر روضالجنان و روحالجنان
دربارهی این شمارهی مجله:
یک تاکنون چندین روایت و داستان از نویسندگان تاجیکستان و افغانستان در مجله خواندهاید. در این شماره هم داستان «بچه فِلم» را از نویسندهی افغان، سیداحمد مدقق، میخوانید. ایمیلها و بازتابهایی هم که از مخاطبان فارسیزبان غیرایرانی به مجله میرسند، کم نیستند. اینکه داستان همشهری در سایر کشورهای فارسیزبان مورد اقبال قرار گرفته، خوشحالکننده است و امیدواریم این تعامل روزبهروز گستردهتر شود.
دو این شماره، پروندهی بخش دربارهی داستان را به موضوع «ترجمه» اختصاص دادهایم. نویسندگان و مترجمان بزرگی از سراسر دنیا دربارهی زیروبم این حرفه و ریزهکاریهایش سخن گفتهاند و دغدغههایشان را از پشت صحنهی دنیای ترجمه نقل کردهاند. زندگینگارهی «شبح نویسنده» در بخش دربارهی زندگی هم بهنوعی مکمل متنهای این پرونده است.
سه در روایتهای مستندِ این شماره، موضوع یک تجربه «عکس یادگاری» است. استقبال گستردهی مخاطبان از این موضوع و تعداد زیاد روایتهای خواندنی و خلاقی که برایمان ارسال کردید، سبب شد به ادامهی این سوژه بهعنوان یکی از صفحههای ثابت بخش مستند فکر کنیم. بنابراین بهزودی منتظر فراخوان دوبارهی این موضوع باشید.
چهار آموزش مهارتهای داستاننویسی از اهداف اولیهی بخش دربارهی داستان بودهاست. در طول این چندسال، سرفصلهای آموزشی مختلفی را بهصورت تالیف یا ترجمه در این بخش ارائه دادهایم که با استقبال مخاطبان داستان، بهویژه علاقهمندان داستاننویسی و نویسندگان نو مواجه شدهاند. از این شماره، سرفصل آموزشی جدیدی داریم با عنوان «کارگاه رمان». در این صفحات محمدحسن شهسواری در طول هفت شماره، تجربیات خود را از نوشتن رمان و تدریسِ آن در کارگاههای متعدد، با مخاطبان علاقهمند به رماننویسی درمیان میگذارد.
پنج همانطور که وعده داده بودیم پایان خوش این شماره در کنار داستانهای دیدنی، سه سرفصل جدید دارد؛ دو داستان دنبالهدار ایرانی و خارجی و سرفصل جدیدی که برای اولینبار در پایان خوش به سراغش میرویم: انتشار گزیدهای از نامههای شخصی کورت وُنهگات که پیش از این به فارسی ترجمه نشدهاند. نامههایی که بخشهایی از زندگی روزمرهی این نویسنده را روایت میکنند و بهدلیل نوع نگاه و نکتهسنجی او، لحنی طنز پیدا کردهاند.
شش در شمارهی پیش، خبر برگزاری «جایزهی داستان تهران» را به اطلاع شما مخاطبان مجله رساندیم. هدف از برگزاری این جایزه، ایجاد زمینهای است برای ثبت تصاویر داستانی از پایتخت ایران و تلاشی در جهت خلق داستانهای شهری با محوریت شهر تهران.
در بسیاری از فرهنگها روح غالب شهری راهش را به هنر، بهویژه به داستان بازکرده و نمونههای موفقی از داستانهای کوتاه خلق شدهاند که تصاویری از یک شهر خاص را برای شهروندان و حتی فراتر از آن، برای یک ملت خاطرهانگیز و جاودانه کردهاند. در ایران اما تمایل نویسندگان بهویژه نویسندگان جوان، به خلق داستانهای بیمکانوزمان از یک سو و روایت داستانها و ماجراهایی که در فضاهای بسته و فاقد شناسههای شهری رخ میدهند از سوی دیگر، روح شهری تهران را از داستانها زدوده و سبب شده کمتر ردِپایی از هویت شهری ازجمله شهر تهران بهعنوان پایتخت ایران در داستانهای ایرانی ببینیم. بهعبارت دیگر تهران در داستانهای ایرانی چهرهي شناخته شدهاي ندارد و جایزهی داستان تهران قصد دارد ابعاد مختلفی از چهرهی تهران را بهعنوان پایتخت ایران در داستانها ثبت و ماندگار کند. برای شرکت در اولین دورهی این جایزه، جزئیات بیشتر را در صفحات پیش رو ببینید.