تا بهحال چند سرفصل آموزشی دنبالهدار به صورت تالیف یا ترجمه در بخش دربارهی داستان منتشر شده که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفتهاند. از این شماره محمدحسن شهسواری، نویسندهی رمانهای «شب ممکن» و «پاگرد» و مدرس رماننویسی، علاقهمندان به نوشتن را به زبانی ساده، با اصول درام و پیادهسازی آنها آشنا میکند.
«من معلم خوبی هستم برای اینکه نویسندهی بدی هستم.»
این جمله را نویسندگان جوان، زیاد سر کلاسهای رماننویسی از من میشنوند. قبل از آنکه در سیسالگی اولین رمانم را تمام کنم، ده رمانِ نیمهتمام در کشوهای مختلف خانه داشتم. پشتکار و علاقه، فراوان، اما نتیجه اندک. بعد از اینکه رمان اولم چاپ شد و تا حدودی هم مورد توجه قرار گرفت فکر کردم خب، حالا دیگر رماننویس شدم. اما خیال خام بود. چون تا تمام شدن رمان دومم هفتسال طول کشید و باز چند رمان نیمهتمام روی دستم ماند. گیریم اینبار توی هارد کامپیوتر. بعد از تمام شدن رمان دوم بود که فکر کردم با اینهمه شکستی که در نوشتن رمان خوردهام و کلی تجربه کسب کردهام، چه خوب میشود اگر آنها را با دیگران درمیان بگذارم. کارگاههای رماننویسیام که تابهحال صد نفری آن را گذراندهاند، حاصل همین به اشتراک گذاشتن درسهایی بود که از شکستهایم آموختم.
مطالبی که در این شماره و شمارههای آینده در این صفحات مجله داستان خواهید خواند، کمابیش دریافتهای من از روند رماننویسیاند و حتما که آخرین کلام هم نیستند. راز یک معلم خوب، ایمان کامل داشتن به همیشه شاگرد بودن است. در این شماره به تعریف چند واژهی اصلی درام میپردازم که گرچه ممکن است جداجدا در جاهای مختلف خوانده باشید اما به این شکل، پیوسته و در ارتباط باهم، خود من حداقل در منابع فارسی یا فرنگی ندیدهام. در شش شمارهی بعدی ابتدا اندکی به خصوصیات یک رماننویس اشاره میکنم و سپس با مثالهای مناسب به چند مهارت رماننویسی ازجمله کاربرد زبان مناسب، فصلبندی در رمان، ایجاد کشمکش دراماتیک در متن، جذابیت اقناعی و تفاوتها و ویژگیهای نشان دادن و گفتن خواهم پرداخت.
همین ابتدا باید بگویم تقریبا از همهی دراماتورژهای ایرانی و خارجی از ارسطو تا جمال میرصادقی و رابرت مککی، بسیار استفاده کردهام. منتها صفحات داستان همشهری جای اشاره به تکتک آدمها و گفتههایشان نیست. خوانندهی محقق فرض کند منابع پیش من محفوظ است و به وقت لزوم ارائه میشود. جدا از این، موجب خندهی رندان قرار خواهم گرفت اگر گمان کنم تعاریف جامعومانع از مفاهیمی ارائه میدهم که نزدیک به دوهزاروپانصد سال است بزرگترین مغزهای جهان دربارهی معنای دقیق آنها به اجماع نرسیدهاند. بنابراین پُربیراه نیست اگر متذکر شوم تعاریف من از این مفاهیم، فهم من است از متون معتبری که در زمینهی پرداخت داستان نوشته شدهاند.
طبعا حرفهای من از یک جایی تمام خواهند شد و منتظر سوالهای شما درمورد نوشتن، داستاننویسی و رماننویسی خواهم ماند که اگر بتوانم، کمک کنم.
علاقه و تخصص من تکنیکهاست اما تکنیک بدون دانستن تئوری، شبیه ابزاری است که آن را در اختیار داریم اما سردرنمیآوریم دقیقا باید با آن چهکار کنیم. مثلا خود من گاه سنجاققفلی را بهجای نخ دندان بهکار بردهام. گرچه بعضی وقتها همان کارکرد را داشته اما خب، یک بار هم کارم را به متخصص لثه و جراحی کشید.
در این شماره چند واژهی اصلی مربوط به درام را تعریف میکنم. متاسفانه در همین روزگار خودمان هم خیلیها فرق آنها را باهم نمیدانند و مرتب یکی را جای دیگری بهکار میبرند که همین مساله موجب عدم تفاهم میشود.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی چهلوپنجم، تیر ۹۳ ببینید.
با سلام
بخش دربارهی داستان و مخصوصا این قسمت جدید همیشه مکمل خوبی بوده در کنار داستانهای مجله این نشاندهندهی این است که مخاطبان مجلهی وزین داستان همشهری تنها برای گذران وقت مجله را تورق نمیکنند. بلکه با میل شدید و عطش درونی داستان را همچون یک زندگی مجزا از دیگر زندگیها خوانده و در واقع داستان را زندگی میکنند. جای تبریک است و تشکر از همه ی عزیزان و سروران گلم که این مجلهی وزین و متین را فراهم میکنند.
خدا قوت