تیمار بیمار

روایت × نامه

نامه‌هایی درباره‌ی بیماران تیمارستان

دیوانه‌ها دنیا را چطور می‌بینند، وارونه، تنگ‌تر یا فراخ و بی‌انتها؟ آن‌چه دنیای دیوانه‌ها را می‌سازد همین دید ناهمگون است یا عادتِ آدم‌های سالم به یک‌جور نگاه‌کردن به دنیا، هرچه هست جامعه در ادوار مختلف سعی کرده با ارزش‌ها و چارچوب‌ها انسجامی برای خودش بسازد. جامعه هرجور فاصله‌گرفتن از این انسجام و ارزش و چهارچوب را داوری می‌کند و هرکه درآن نگنجد، دیوانه خطاب می‌کند. دیوانگی، آدم‌ها را از جامعه بیرون می‌کند، دیوانگی دشمنِ جامعه است و به‌همین خاطر همیشه می‌شود با دیوانه خطاب‌کردنِ کسی اورا از زندگی اجتماعی محروم کرد.
داستان‌های زیادی از اوانِ تاریخ درباره‌ی دیوانگی یا دادخواهی از دیوانه خطاب شدن وجود داشته؛ داستان‌هایی که قهرمان‌هایشان خودشان را به دیوانگی می‌زده‌اند تا از عقوبتی بگریزند، یا نزدیکان کسی برای تصاحب سهم‌الارثش، ادعا می‌کردند دیوانه است. همه‌ی این داستان بر اصلِ جامعه‌ناپذیری دیوانه‌ها می‌گردد. دیوانه‌هایی که بعضی از اصولِ مسلمِ زمانه‌شان را نفی می‌کنند.
مجموعه نامه‌های پیش‌رو دادخواهی‌هایی‌ به مجلس‌اند که یا ادعای دیوانگی کسی را مطرح کرده‌اند یا طرحِ دادخواهی‌اند از جانب کسی که دیوانه‌اش خوانده‌اند.

پاره‌ای اوقات دری‌وری صحبت می‌کند

به عرض عالی آقای طوسی معاونت محترم مجلس شواری ملی برسد:
این کمینه، خانم خانما مادر یوسف منتظم صدیقی که ارادتمندیِ موروثیِ خود را نسبت به آن فامیل محترم محتاج به تشریح و توضیح نمی‌داند، نظر به حسن نیت و مساعدتی که نسبت به کلیه‌ی زیردستان و ازپافتادگان دارند، لازم و واجب دانستم روی اصل ترحم به نوع و کمک به مرتفع ساختن بیچارگی، به تشریحِ پیش آمد من غیر انتظار خود مبادرت نموده و خاطر عالی را مستحضر می‌سازم یکی از پسران بنده، طاهر منتظم صدیقی، براثر تراکم فکر و پیش‌آمدهای دشوار در چندسال اخیر، با استعداد کامل و فکر بازی که در او سراغ داشتم، برخلاف انتظار، او را مانند اشخاص مجنون مشاهده می‌نمایم که پاره‌ای اوقات دری‌وری صحبت می‌کند و خود او تأمل به این قسمت نیست و رفته‌رفته ممکن است بر اثر عدم معالجه این رویه ادامه داشته و در زندگانی کاملا بدبخت شود. اکنون که بدِو ایجادِ واقعه می‌باشد و تصدیق خواهند فرمود با وسایل تسریع معالجه که در مرکز موجود است، به مدت قلیلی در مریض‌خانه ممکن است معالجه و رفع بدبختی مشارالیه بشود. چون یک‌نفر زن بی‌چاره هستم، بردن به مریض‌خانه و معالجه‌ی او به‌وسیله‌ی دکتر متخصص برایم غیرممکن است. استرحاما تقاضا دارم این جوان بیست‌وهشت‌ساله را به‌نحوی که مقتضی می‌دانند به مصداق این‌که «دوای تلخ برای شخص مریض ناگوار است»، […] به یکی از مریض‌خانه‌ها که ایجاد نتیجه‌ی مطلوبه را دربردارد، امر به معالجه فرمایند که براثر اقدام و مرحمت عالی، زندگانی تازه‌ای را در بقیه‌ی عمر به آسایش و راحتی بگذراند. البته نتیجه‌ی این مرحمت در نظر خدا پوشیده نخواهد بود.
خانم خانما

شماره‌ی نامه:۴۵۴۲ ،۷ دی‌ ۱۳۱۷ شمسی


به هزاران رنج و شکنج

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
در این هنگام که تمام مساعی مجلس شورای ملی برای آسایش و رفاه ملت است، خوب است توجهی به عرایضم فرموده، امر مقرر فرمایید رسیدگی کامل نمایند.
فرزند این‌جانب حسین هاشمی به سن بیست، پایه‌ی تحصیلات سوم دبیرستان، مدت سه‌سال است به مرض جنون مبتلا و در تیمارستان دروازه قزوین می‌باشد.
در اوایل ورود مشارالیه به تیمارستان، مطابق نسخه‌هایی که طبیبان تیمارستان می‌دادند، به خرید دوای آن مبادرت می‌نمودم. فارغ از آن‌که این دوای نسبتا گران‌بها به مصرف مریضم نرسیده و بین پزشک‌یارانِ وقت، حیف‌ومیل می‌شد. از طرف دیگر، تهیه‌ی لباس مشارالیه به عهده‌ی کمیته محول بوده ولی با مشاهده معلوم شد که به محض ورود لباس به تیمارستان، اولیاء امور به مصرف نرسانده، بی‌درنگ لباس‌ها نیز به منزل پرستارانِ وقت حمل می‌شد.
کمینه، خاطر ریاست محترم را مستحضر می‌دارم که سزاوار نیست که وجوه داروهای نام‌برده را که به هزاران رنج و شکنج تهیه نموده‌ام، به مصرف کارمندان تیمارستان برسد. وضع کشور با چنین امری موافق است؟ با شرح فوق و دادن نسخه‌های گزاف به طبیب‌ها، بضاعت و استطاعت کمینه معلوم است.
بدین وسیله می‌خواهم توجه آن مقام محترم را نسبت به این بیچارگان و بی‌زبانان معطوف نمایم تا وسایل راحتی بیماران تیمارستان را امر و مقرر فرمایید فراهم نمایند و توجه ریاست مجلس را نیز متوجه مریض خود می‌نمایم.
زینب‌بگم هاشمی

شماره‌ی نامه: ۵۶۶۵، ۲۸ آبان ۱۳۲۰ شمسی


مبتلا به مرض خيالات

جناب آقای نخست‌وزیر
چندی قبل فرزندم توران مهدی به مرض خیالات مبتلا، ناچار در تیمارستان شهرداری بستری و تحت معالجه و مداوا قرار گرفت. بعدا اطلاع حاصل گردید که به‌واسطه‌ی شدت مرض فوت کرده ولی درنتیجه‌ی تحقیقات دقیقی که به‌عمل آمد، معلوم گردید درنتیجه‌ی بی‌مبالاتی پرستاران و عدم کفایت رئیس بنگاه مربوطه، در آب‌انبار تیمارستان غرق گردیده و جگرگوشه‌ی یک خانواده را از بین برده و دیده‌ی مادر فلک‌زده‌اش را گریان نموده‌اند. اینک بدین‌وسیله می‌خواستم توجه آن مقام محترم را که همیشه حامی بیچارگان و طرفدار ستم‌دیدگان می‌دانم، بدین موضوع جلب نموده و فجایعی‌ که در بیمارستان به‌عمل می‌آید، به یکی از آن‌ها اشاره و استدعا نمایم برای جبران خون این جوان ناکام دستور فرمایند نسبت به این موضوع بازرسی نموده و رئوس بنگاه تیمارستان را تحت تعقیب قرار دهند تا بلکه نظایر این کار تکرار نشده و دیده‌ی دیگران را مانند خانواده‌ی توران یک عمر گریان نگذارند.
رونوشت به مجلس شورای ملی فرستاده می‌شود.

شماره‌ی‌نامه:۱۴۷۲۵، ۲۵ آذر ۱۳۲۱ شمسی


عودت به تيمارستان

اداره‌ی پرورشگاه تبریز، استان سوم
آقای علی‌اکبر مشیری، ثبّات و بایگانی دفتر شهرداری مراغه که تا حال دومرتبه شدیدا مبتلا به بیماری اختلال حواس و تحت امریه‌ی کتبی دادستانی تبریز وارد تیمارستان و در اندک مدتی معالجه و بهبودی کامل حاصل کرده، درنتیجه‌ی مشاهدات کلینیکی و تجربیات مشخص در هر دو مرتبه به این‌جانب ثابت و محقق گردید اگر چنان‌چه نام‌برده باز به محل ماموریت سابق خود معاودت و مشغول خدمت شده و با وضعیات و وسایلی که ایجاد مرض مزبور می‌نماید روبه‌رو شود، بدون شک مجددا مبتلا به اختلال حواس و عودت به تیمارستان تبریز خواهند داد. بنابراین محض این‌که از بروز و عودت بیماری مزبور جلوگیری و پیش‌بینی شود، لازم است که از نقطه‌نظر بهداشتی محل ماموریت و خدمت او تغییر یافته یا به تبریز و یا به جای دیگر انتقال شود.
مدیر پزشک پرورشگاه و تیمارستان تبریز، دکتر معیّری

شماره‌ی نامه‌ی ۵۱۶: ۱۸ آذر ۱۳۲۳


انتقال محل تيمارستان

ساحت مقدس مجلس شورای ملی
محترما ساکنین کوی دمشقیه و سدباشی و قره‌باغی‌ها به مقام تصدیع برآمده و به استحضار می‌رسانند با وجود مساعی مبذوله که تاکنون در مورد انتقال محل تیمارستان تبریز به جای دیگر معمول گردیده و مقامات مربوطه وعده‌ی همه‌گونه مساعدت را طی نامه‌ی شماره‌ی ۲۶۶۴۵ـ۱۶/۶/۳۶ که رونوشت آن به پیوست تقدیم می‌گردد، داده‌اند، متاسفانه تاکنون هیچ‌گونه عملی انجام نیافته و صدها خانواده و ساکنین محله‌ی فوق، شب و روز در ترس و وحشت و با کمال ناراحتی و بدون آسایش، زندگی رقت‌باری را می‌گذرانند. چون وجود تیمارستان در داخل شهر و در جوار دو باب دبستان که روی هم دارای یکصد نفر دانش‌آموز می‌باشد، علاوه بر اختلال بهداشت، موجبات ضعف روحی و ترس و رعب کودکان نیز می‌گردد و علاوه بر این دچار امراض روانی نیز می‌شوند. لذا استدعا داریم نسبت به تقاضای ساکنین محل مزبور بذل توجه فرموده و در مورد انتقال محل تیمارستان مورد بحث دستور لازم صادر فرمایند تا موجبات آسایش متقاضیان فراهم گردد.

شماره‌ی نامه: ۳۵۷۵۲، ۱۶ فروردین ۱۳۳۸ شمسی


شوهرم ديوانه است

حضور ریاست محترم مجلس سنا
محترما به عرض عالی می‌رساند که این‌جانب اقدس رفیعیان شوهری دارم که مدت شش‌ماه است دیوانه شده است و هیچ‌گونه خواب‌وخوراک ندارد و روزگار را به خودش و من و پنج بچه‌اش سیاه کرده است. نه حاضر می‌شود در بیمارستانی بستری شود و نه دوا می‌خورَد. و نداری هم از طرفی مستاصل‌مان کرده است. از حضور آن‌جناب استدعای عاجزانه دارم جهت بستری‌کردن مشارالیه و کمک به خانواده‌ی درمانده‌ی این جانبه دستور مقتضی صادر بفرمایید. منوط به امر عالی است.
بانو اقدس رفیعیان

شماره‌ی ‌نامه: ۷۱۷۶، ۲۶ مهر ۱۳۴۴ شمسی


بستری مجدد

ریاست معظّم مجلس شورای ملی
همشیره‌ی فدوی صادق جعفری که چندی در تیمارستان به علت اختلال حواس بستری و تحت درمان بوده، اخیرا بدون جهت، قبل از این‌که معالجه شود او را اخراج نموده‌اند، مستدعی است مقرر فرمایید مشارالیها را مجددا در تیمارستان بستری و تحت درمان قرار دهند.
فدوی صادق جعفری

شماره‌ی نامه: ۱۷۴۷، یکم تیر۱۳۳۱ شمسی
 

*بایگانی مرکز اسناد و کتاب‌خانه‌ی مجلس شورای اسلامی