۱۹۴۶، آمریکا. عکاس خبری. برندهی مدال طلای رابرت کاپا در سال۱۹۷۳ و عکاسِ سال مجمع عکاسانِ ملی مطبوعات. کارش را با عکاسی مستقل در مجلههای تایم و لایف شروع کرد و عکسهایی که در سال۱۹۷۹ از انقلاب اسلامی ایران گرفت، در مجلهی تایم چاپ شد.
نانوا را نگاه میکردم که نانِ پخته را به دیوارهی تنور میزد تا سنگهای کوچک چسبیده به آن جدا شوند. یکی از آدمهای توی صف پرسید کجاییام و من خبط کردم و گفتم «نیویورک». خیلی زود، جوری که انگار صرفِ آمریکایی بودن مرا ناگهان به نمادهمهی چیزهای ناگوار تبدیل کرده باشد، چند تا از آدمهای توی صف طوری نگاهم کردند که میگفت:«حتی نان صبحمان هم از دست این یانکیها در امان نیست.»
این اولینبار است که میبینم تجمع خیابانی به شلیک گلوله منجر میشود. برای من، این لحظه، «غسل تعمید آتش» است؛ لحظهای که میفهمم این، اتفاق کوچکی نیست که بگذرد و فراموش شود. این یک ماجرای بزرگ است و من هم بخشی از آن خواهم بود.