تصویرمیرزا ابوالقاسم مجتهد زنجانی (نفر وسط) پدر میرزا ابوعبدالله که به گفته ی خودش معلم […]

روایت کهن

برش‌هایی از کتاب نورالمنابر در بیان پاره‌ای از وقایع عاشورا

تاریخ عاشورا و وقایع پیش و پس آن، از کلی‌ترین اتفاق‌ها تا جزیی‌ترین رویدادها، جزو روایت‌هایی است که بارها و بارها در بیش از یک هزاره از زبان و قلم مورخان و مداحان متخصص و غیر متخصص، به شکل‌های گوناگون بیان شده است. از روزگار سلطه‌ی صفویه تا روزگار قاجار، کم‌کم داستان عاشورا دست‌مایه‌ای شد برای برخی واعظان و مداحان تا با افزودن شاخ‌وبرگ‌های اضافی، که گاه از خرافات و مبالغات غیر معقول ریشه می‌گرفت، هر چه بیشتر مخاطبان‌شان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف اولیه‌ی واعظی که روایت را تغییر می‌داد، الزاما تحریف تاریخ نبود. عمل او ریشه در سرشت انسان و داستان داشت؛ متناسب با حال‌وهوای خود و مخاطبانش، چیزی بر آن می‌افزود یا از آن می‌کاست اما وقتی مخاطبان او هم روایتِ کاسته یا افزوده را به تسلسل بازگو می‌کردند شکل نهایی داستان از شکل نخستین‌اش بسیار فاصله می‌گرفت.
بعد از رواج تحریف تاریخ عاشورا، عده‌ای از واعظان و روحانیان منتقد و آگاه در مقابل این حرکت ایستادند. یکی از آن‌هایی که نگاهی انتقادی و سنجش‌گرانه به این تاریخ داشت و کوشید تا مقابل تحریف‌ها بایستد و روایتی منقح و بدون شاخ‌وبرگ‌های اضافی خرافی از آن ارائه کند، میرزا ابوعبدالله مجتهد زنجانی یکی از بزرگان فقهای شیعه در قرن سیزدهم هجری است. میرزا ابوعبدالله در خاندانی بالیده بود که مصداق شایسته‌ی «همه قبیله‌ی من عالمان دین بودند» به شمار می‌آمد او از شاگردان برجسته‌ی میرزای بزرگ شیرازی و حاج ملاهادی سبزواری، و داماد شیخ مرتضی انصاری بود. میرزا ابوعبدالله با چنین تبار و دانشی، بعد از سال‌ها مواجهه با مجالس ذاکرانی که روایت‌شان از تاریخ عاشورا، همراه با تحریفات گسترده بود، بر آن شد تا روایتی نزدیک به واقع بر اساس معتبرترین منابع ارائه کند و حاصل کارش شد کتابی به نام نورالمنابر تا مداحان و روضه‌خوان‌ها به عنوان مرجع از آن استفاده کنند و به روایت‌های نامعتبر و خرافه‌آمیز نپردازند. نویسنده در جای‌جای کتاب برخی تحریفات تاریخ عاشورا را ذکر می‌کند و خود براساس اسناد کهن می‌کوشد آن روایت‌ها را اصلاح یا پیراسته کند. متن پیش رو برشی است از این کتاب. تصویر نسخه‌ی چاپ سنگی نورالمنابر را، محسن میرزایی، روزنامه‌نگار و نویسنده نامدار، نوه‌ی ابوعبدالله مجتهد زنجانی، در اختیار تحریریه مجله قرار دادند که از ایشان سپاسگزاری می‌کنیم.

بنا به خواهش بعضي از اهل منبر و متدينين حالات و امور واقعه از ابتداي خروج حضرت سيدالشهداء امام سيم صلوات الله عليه و جدّه و ابيه و امّه و اخيه و آله از مدينه‌ي مطهره الي ورود حضرت امام چهارم علي بن الحسين زين‌العابدين عليه‌السلام به مدينه‌ي منوره در اين رساله‌ي نورالمنابر نوشته مي‌شود كه ذاكرين مصيبت عظمي از روي جهالت و يا محض به جهت اطمينان غيرعادي بر كتاب مولف غافل بي‌خبر اجر خود را خراب نكنند. چه در زمان غيبت كبري بهترين مستحبي كه محل ابتلاء فرقه‌ي ناجيه‌‌ي اماميه است گريه كردن و گرياندن مومنين است كه مجلسي قرار داده و بر مصيبت‌هاي وارده بر پسر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم از روي دل و جان گريه كنند كه شايد بدين‌وسيله منظور نظر كيميا اثر حضرت خاتميت‌مآب و اميرالمومنين و فاطمه‌ي زهرا صلوات الله عليهم اجمعين باشند. افسوس دارد كه در اين زمان كه به حمدالله تعالي در اكثر نقاط روي زمين عزاداري خامس آل عبا برپا است و اكثر روضه‌خوان‌ها و ذاكرين اهل منبر علي‌الاطلاق اخبار مجعوله و غير مجعوله را و نسبت امور واقعه را در آن زمان به طور متداوله و به ميزان متعارف و عادت از همديگر تميز نمي‌دهند و بسيار اتفاق مي‌افتد كه نفهميده بر امام و يا اولاد اميرالمومنين عليه‌السلام در واقعه‌ي كربلا و كوفه و شام و غيرها دروغ مي‌بندند و همين كه يك نفر عالمي مي‌گويد كه اين مطلب را چرا چنين گفتي، مي‌گويد فلان عالم و يا فلان شخص در كتاب فلان چنين نوشته، و به مجرد اين مطلب گمان مي‌كند كه از زير بار تكليف رها شده و آگاهي به خرج داده و آسوده‌خاطر بايد هميشه چنان و چنين بخواند و حال آن‌كه كتاب درستي كه ملاحظه‌ي وقوع امور را در واقعه‌ي كربلا به ميزان عادت نموده باشد در مولفات اصحاب ما رضي‌الله عنهم به نظر نمي‌آيد. آنچه جان مطلب است كه جاي افسوس را دارد تاليف كردن كثيري از عوام در اين مطلب مهم كتاب‌نماهاي بسياري را و افسوس از اين معني دارم كه در چاپخانه‌هاي مسلمين اين كتاب را به كمال ميل چاپ مي‌زنند كه تحصيل نسخ عديده نموده و نفع آن عام باشد و حال آن‌كه ضررشان از نفع‌شان بيشتر است و بالجمله كساني كه از غير جمله‌ي علم كتاب مي‌نويسند از روي عدم خبرت و ناداني، خالي از چند صورت نيستند. يا محض از جهت اشتهار اسم است كه نام او در بين مردم ذكر شود و نعوذ‌بالله كه حرام مبين است به حكم خداوند جل‌جلاله و حكم رسول‌الله صلي‌الله‌عليه‌وآله و يا به جهت تقدس و تحصيل ثواب است في غير محله و از جهت جعل بعض مطالب است كه مردم بگويند كه فلان شخص چيزهاي تازه مي‌گويد و يا خوب مي‌‌خواند و يا خوب نوشته و امثال اين‌ها از نيات فاسده كه خلاف رضاي حضرت خامس آل عبا عليه‌السلام است و تعجب از كساني مي‌‌كنم كه در بين مردم ظاهري از علما محسوب مي‌شوند و از بابت نرسيدن به اصل مسئله‌ي مسامحه در ادلّه‌ي سنن چيزهاي بسيار غريب مي‌گويند و مي‌نويسند با هواي نفس شيطاني. آيا نمي‌‌دانند كه دروغ متصف بر حُسن نمي‌شود؟ هرگاه چنين باشد العياذ‌بالله بعضي از آلات طرب كه با تطبع گريه مي‌آورد در مصيبت و عزاداري جايز باشد و تمسك به عموم بعضي از اخبار بكاء و مسئله‌ي مسامحه در نزد عالم خبير خيلي خنده دارد.
 

ادامه‌ی این روايت را می‌توانید در شماره‌ی شصتم، آبان ۹۴ ببینید.

*نورالمنابر، ابوعبدالله مجتهد زنجاني، به كوشش حاج ميرزا مهدي مجتهد زنجاني، نسخه‌ي چاپ سنگي، كتابخانه‌ي شخصي محسن ميرزايي و نسخه‌ي كتابخانه مجلس شواري اسلامي شماره ثبت: ۱۴۰۷۰۴.