یکی از اصلیترین شکایتها دربارهی مادر شدن فقدان آموزش است. تنها توشهای که برایش برمیداریم عبارت است از تلفن پوشکفروش، دوربین پلاروید، تلفن شبانهروزی پزشک اطفال و معصومیتی که تنها پانزده دقیقه طول میکشد. همیشه نظرم این بوده که زمان زیادی الکی صرف ماجراهای قبل از تولد میشود و یاد گرفتن چیزهایی مثل اینکه چطوری همراه شوهرتان هوا را بکشید تو و بدهید بیرون که عملا بیفایده است چون شوهر مورد نظر دقایقی قبل از تولد بچه از هوش میرود و وقتی بچه آمادهی مدرسه رفتن شد به هوش میآید. در عوض زمان کافی به آموزشهای بعد از دنیا آمدن بچه اختصاص پیدا نمیکند.
مادر بودن هنر است و اینکه مادر را با بچه بفرستي توی رینگ و انتظار داشته باشی بعد از بیست سال پیروز بیرون بیاید، بسیار سادهلوحانه. همهچیز به سود بچه است؛ کوچک است، ناز است و میتواند اشکهایش را مثل شیر آب باز و بسته کند.
همیشه مدرسههایی برای بچهها وجود داشته؛ دوازده تا شانزده سال از زندگیشان را در آنها سپری میکنند، دوروبر بچههای دیگری که همگی در تجربهی بچه بودن و چالش از سر گذراندنِ آن با هم شریکاند و در یک فضای آکادمیک یاد میگیرند که چطور والدینشان را به ساز خودشان برقصانند و آنچه را میخواهند از حلقومشان بكشند بیرون. با همدیگر یک شبکه تشکیل میدهند و ایدههایشان را دربارهی اینکه چطور سوئیچ ماشین را بگیرند، چطور پولتوجیبیشان را بیشتر کنند و چطور وقتی پدر و مادرشان میروند مسافرت در خانه بمانند، رد و بدل میکنند. تاثیرش در سراسر جهان مشهود است؛ بدون ذرهای تلاش یا مشارکت، بیشتر از همهی گروههای انسانیِ دیگر شهربازی و پارک شادی و مرکز تفریح و هزار کوفت و زهرمار دیگر دارند.
آنها هیچوقت بهای کاملِ چیزی را نمیپردازند.
رمز موفقیتشان چیست؟
آنها باهوش و آموختهاند.
بعضیها فکر میکنند مادرها باید جمع شوند و یک اتحادیه تشکیل بدهند. اما من فکر میکنم چارهاش آموزش است. اگر میدانستیم که چه کاری بکنیم و چطور بکنیم شانس بقا داشتیم. الان مثل رویا است اما یکی از همین روزها مدرسهای برای مادران جدید درست خواهد شد که این حرفه را تا سطح آکادمیک ارتقا خواهد داد. خودِ من برای کاتالوگی حاوی درسها و مهارتهای زیر، چه کارها که حاضر نیستم بکنم:
غر زدن خلاق: از کارشناسان امر یاد بگیرید که چطور از پشت در توالت به چشمهای بچه خیره شوید، چطور یکی درازتر از خودتان را به گریه بیندازید، چطور بچه را مجبور کنید که به پاس به دنیا آوردنش برایتان چک بکشد. بیش از هزار سوژهی متنوع که میتواند بچه را تا آخر عمر بیچاره کند. «صاف بشین وگرنه نخاعت دوشاخه میشه» و «آکواریومت همین الان آتیش گرفت» دیگر قدیمی شدهاند. غر زدن خلاق باعث میشود دوباره به چشم بیایید. یک بچهی رایگان برای تمرین در اختیارتان قرار داده میشود.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی شصت و هفتم، تير ۹۵ ببینید.
* اين متن انتخابي است از كتاب Motherhood: The second Oldest Profession كه در سال ۱۹۸۳ منتشر شده است.