ايران سرزمين مسافتهاي طولاني بود، فاصلههاي بعيد كه رسيدن به آن با پاي پياده محال بهنظر ميرسيد. به همين دلیل اسب از ديرباز عضوي از خانوادهي ايراني بود و آداب و اصولي داشت. ساخت عمارتهايي همچون ركيبخانهها و همچنين قيمتگذاري و شناسايي، ملزومات سواركاري از جل تا زين و يراق و پوشيه و مهميز تا دهنههاي مطلا و مرصع و ركاب چشمي و ركاب مسافري و بسياري ديگر به ايجاد يك مفهوم جديد در بدنهي فرهنگ ورزشي ايرانيان انجاميد.
قاجارها كه بر سر كار آمدند با توجه به پيشينهي مغولي سوارکاریشان توجه به اسب و سواري را رونق دادند. مسابقات سوغاني در ميان طبقهي اشرافي جامعه به صورت ورزشی مهم درآمد كه شخص شاه و شاهزادگان هم در آن دستي داشتند و مسابقات اسبدواني هرساله در تختگاه در حضور پادشاه با شرکت اسبهاي نژاده از بهترين ايلخيهاي كشور برگزار ميشد. این توجه تام به اسب و پرورش اسب تا جايي بود كه در همان دوران رسالههای فراوانی با نام اسبنامه (فرسنامه) نوشته شود.
يكي از شاهزادگان قاجاری كه اصطبل خاصهاش جايگاه اسبهاي نژاده و نمونه و ارزشمند بود، مسعودميرزا ظلالسلطان است. عكسهاي اين بخش از ميان انبوه آلبومهاي برجايمانده از ظلالسلطان در ميان اسناد خانوادگي او و آرشيوهاي دولتي دستچين شده است. مسعودميرزا در زير هر عكس با خط خودش اسب در تصوير را توصيف كرده است.