نامه خیلی کوتاه بود: «من زندهام. نمیدانم شما کجا هستید. از هیچچیز خبری ندارم. نمیدانم به چه آدرسی باید نامه بنویسم به خاطر همین نامه را به آدرس نیروهوایی مینویسم. منیژهجان هرجا هستی از وضع خودت و بچه برایم بنویس. تا امروز امکانش نبود این را به تو بگویم. الان که این امکان را دارم برایت مینویسم. وضع من اصلا معلوم نیست. تو مختاری که ازدواج کنی.» بیشتر از صدبار این چند خط نامه را خواندم.