۱۹۸۲، آمريكا. نويسنده. رمانهاي «Threats» و «Isadora» و مجموعه داستان «Gutshot» از آثار او هستند.
یکی از کارمندان بانک دستش را که هنوز بالای سرش نگه داشته بود تکان داد. گفت: «من گروگان میشم.» سارق گفت: «تو که الانشم گروگانی.» زن گفت: «پس همه برن بشینن تو خزانه. اونجا هیچ راهی واسه زنگ زدن و کمک خواستن نیست، یه در سنگین آهنی هم داره. اینجوری دیگه کسی نیست اینجا رو به هم بریزه. منم به همهچی دسترسی دارم.» نقشهی خوبی بود.