۱۳۶۱، زنجان. مترجم و مدرس. دکترای زبان‌شناسی از دانشگاه توکیو. عضو هیات‌علمی دانشکده‌ی زبان‌ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران.

تیر۱۳۹۷

در آن‌سوی دیوار نازک، در اتاق مجاور، یک منِ دیگر خوابیده است. سرش را به طرف سرم گذاشته و مثل تصویر من در آیینه پاهایش را به طرف دیگر دراز کرده و به خواب عمیقی فرورفته‌ است. منِ آن‌سوی دیوار هم خسته است. آن‌قدر خوابش می‌آید که نای فکر کردن ندارد.

دی ۱۳۹۶

طوری که انگار نیرویی او را با خود می‌کشید به طرف همان راهی که آمده بود بازگشت. وقتی می‌خواست به سمت مغازه‌ی سوشی بپیچد، ناگهان در خیابان، سمت دیگر چهارراه، چشمش به یک دکه‌ی سوشی افتاد که روی پرده‌اش نام همان مغازه‌ی سوشی‌فروشی نقش بسته بود. سن‌کیچی با قدم‌های آهسته به آن سمت حرکت کرد.

اسفند ۱۳۹۵ و فروردین ۱۳۹۶

سی‌وپنج سال پیش، وقتی پدرم هنوز در قید حیات بود، خانواده‌ی ما ـ خانواده که چه عرض کنم؟ مادرم هفت سال قبل از آن، وقتی من سیزده‌ساله بودم، از دنیا رفته بود ـ خانواده‌ای سه‌نفره بود، من و پدر و خواهر کوچک‌ترم. پدرم وقتی من هجده‌ساله بودم و خواهرم شانزده‌ساله، در شهری کوچک و بیست‌و‌چند هزارنفره در استان شیمانه، درست کنار دریای ژاپن، مدیر مدرسه‌ی راهنمایی شد.

تیر ۱۳۹۵

‌قايق‌های تاکاسه زورق‌های کوچکی هستند که در آبراه تاکاسه در کیوتو تردد می‌کنند. در دوران توکوگاوا، وقتی مجرمان کیوتو به تبعید در جزایر دوردست محکوم می‌شدند، نزدیکان‌شان را به زندان فرا می‌خواندند و در آنجا به آن‌ها اجازه‌ي وداع می‌دادند.