این نویسنده در گفتوگو با ستاد خبری «جایزه داستان تهران»، با اشاره به اینکه تهران خلاصهای از ایران است که همه اقوام و گرایشهای فکری، سیاسی، اجتماعی و قومی در آن جمع شدهاند، شناخت این شهر را به مثابه شناخت بخش وسیعی از این سرزمین میداند.
به گفته او هرکدام از آدمهای این شهر فرهنگی را با خودشان به تهران آوردهاند که خود میتواند داستانی باشد.
نویسنده کتاب «ته خیار» میگوید: خود من پنجاه سال است که در تهران زندگی میکنم، ولی هیچ وقت نتوانستهام تهرانی شوم، طبیعی است که من روستای خودم، یعنی سیرچ را که درآن به دنیا آمدهام و تا سیزده چهارده سالگی آنجا بودهام و همینطور کرمان را که پنج شش سالی در آن زندگی کردهام، با خودم به تهران آوردهام. همه مردم این شهر از هرکجای این سرزمین که به تهران آمده باشند، فرهنگ و قومیت خودشان را هم آوردهاند. بنابراین تهران مجموعهای از همه اقوام است و میشود داستانهایی براساس سرگذشت هرکدام از این آدمها نوشت، آدمهایی که هریک گوشهای از این شهر زندگی و تلاش میکنند و این شهررا از یک روستای کوچک به نام «چنارستان» به یکی از پایتختهای بزرگ، پرجمعیت و نامدار جهان تبدیل کردهاند. ادامهٔ مطلب…