اخبار | دوره‌ی دوم

images

ورود شهر به ادبیات، یعنی آنچه هدف اصلی جایزه «داستان تهران» را شکل می‌دهد، اتفاق مثبتی است که البته از گذشته‌های دور نیز در ادبیات ما وجود داشته، یعنی از همان زمانی که نویسندگان دراین مملکت دست به قلم برده‌اند، همواره از خانه و شهر خودشان نوشته‌اند. اما اینکه ادبیات معاصر امروز را گاهی ادبیات آپارتمانی می‌دانند، به محدودیت زندگی برخی نویسندگان برمی‌گردد و این نوع ادبیات هم بحث‌ها و جهان بینی خاص خودش را دارد. شاید ضرورت زمانه است و فکر نمی‌کنم به بدنه اصلی ادبیات ما تبدیل بشود. ما درهردهه چند داستان و رمان خوب داشته‌ایم که در بستر یک شهر شکل گرفته‌اند و من کمبودی در زمینه ادبیات شهری احساس نمی‌کنم. به طور مثال همه آدمهایی که اهل ادبیات هستند، اگر به جنوب نرفته باشند، حتما تصویری از این مناطق را از ادبیات گرفته‌اند. اما درمورد تهران این موضوع کمتر اتفاق افتاده، به این خاطر که شهر تهران بیشتر جذب کننده نویسندگانی از اقلیم‌های مختلف بوده است، نویسندگانی که به خاطر امکانات جذب پایتخت جذب شده‌اند و نویسنده بومی این شهر نیستند. اما درمورد تهران هم مثال‌های فراوانی وجود دارد. مثلا شما نمی‌توانید منکر حضور تهران در آثار محمدمحمدعلی بشوید.
در این شرایط اینکه جایزه‌ای ادبی برگزار شود و سمت و سویی به داستان‌ها بدهد، می‌تواند منجر به تقویت این جریان شود. اگرچه خود من، بدون ارزش‌گذاری و رد یا نفی این رویداد ادبی، نمی‌توانم داستانی بنویسم که موضوع آن از پیش تعیین شده باشد. درواقع فکر می‌کنم ادبیات به نحو دیگری اتفاق می‌افتد و نمی‌تواند محور و موضوعی تعمدی داشته باشد. من نمی‌توانم داستانی بنویسم که یک شهر کاراکتر اصلی‌اش باشد و از قبل به آن فکر کرده باشم. البته ممکن است روزی قصه‌ای با کاراکتر یک شهر بنویسم، اما بدون شک خود قصه است که این ضرورت را ایجاب می‌کند. اما درمورد اینکه آیا این داستان‌ها می‌توانند پیوندی میان شهر و شهروند ایجاد کنند، باید بگویم اگر قرار است کارکردی برای ادبیات قایل باشیم، به گمان من این کارکرد روشن کردن محیط پیرامون و ذهن است. ادبیات به ما کمک می‌کند بهتر ببینیم و با توجه بیشتر به جزییات آنچه را باید دیده شود، در روشنایی قرار دهیم. اما این ادبیات به زعم من قادر نیست پیوندی میان تهران و شهروندان امروزش برقرار کند، چراکه رقبا و دشمنان عجیب و غریب و قدرتمندی دارد و بعید می‌دانم که داستان و ادبیات و جایزه بتوانند از این میدان پیروز بیرون بیایند. مهم‌ترین دلیلش این است که مردم ما خود را مالک شهرشان نمی‌دانند. اگر مردم خودشان را حتی جزیی از این شهر می‌دیدند، دیگر لازم نبود که شهرداری برای نریختن زباله در خیابان اینهمه تبلیغ کند و بگوید شهر ما خانه ماست. این ماجرا البته به یکی دو دهه اخیر هم برنمی‌گردد و پیشینه طولانی دارد. از همان زمانی که در کشور ما نفت کشف می‌شود و کمک می‌کند که مسئولان به جای اتکا به مردم، به درآمدی متکی باشند که به طور مستقیم از جانب آن‌ها نیست، ارایه خدمات و پاسخگویی به این مردم هم اهمیتی پیدا نمی‌کند. همین امروز شما می‌بینید یک سری آدم به یک سفارت حمله می‌کنند و اصلا متوجه نیستند که این کار چه هزینه‌ای برای کشور و زندگی فرد فرد آدم‌هایی دارد که دراین سرزمین زندگی می‌کنند. خب ادبیات از پس کدامیک از این‌ها می‌تواند بربیاید؟
اما به هرحال هرکسی باید کار خودش را بکند. همینکه جایزه داستان تهران فرصتی فراهم می‌کند که نویسندگان یک شب دور هم جمع شوند و درباره داستان حرف بزنند، کار فرهیخته‌ای است که می‌تواند اثرات خوبی هم داشته باشد. دو دوره برگزاری این جایزه هم نشان داده که در پس این رویداد ادبی ساعت‌ها فکر و مطالعه وجود دارد و درباره همه چیز ایده مشخصی وجود داشته است. فکر می‌کنم حتی اگر با برخی کارهای شهرداری موافق نباشیم، نمی‌توانیم چنین حرکت مثبتی را نادیده بگیریم. در برهوتی که درحال حاضر ادبیات ما به آن دچار است، باید از هرنوع حرکت حساب شده فرهنگی قدردانی کرد و آن را پاس داشت.

* منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه

اخبار | دوره‌ی دوم

جوایز ادبی در دوره‌ها و زمینه‌های مختلف تاثیرات متفاوتی داشته‌اند. وقتی جایزه‌های خصوصی به راه افتادند، اولین تاثیر خود را در فروش کتاب‌ها نشان دادند، مثلا اگر کتابی جایزه گلشیری را گرفته بود، حتما خیلی زود به چاپ دوم می‌رسید. دراین ده دوازده سال اتفاقات زیادی درمورد جایزه‌های ادبی افتاد و بعدها دیگر این جایزها تاثیری در فروش کتاب‌ها نداشتند، شاید به این خاطر که کیفیت کتاب‌ها پایین آمد و انتخاب‌های داوران نتوانست خواننده را هم راضی کند. با گذشت سالیان کم کم شور و شوق اولیه این جایزه‌ها هم از بین رفت، چون ما معمولا خیلی سریع درست به کاری می‌زنیم و زود هم خوشحال یا ناامید می‌شویم.
به همین خاطر اندک جایزه‌هایی هم که باقی مانده، اغلب حرف وحدیث‌هایی به همراه دارد و عکس‌العمل‌ها نسبت به این جایزه‌ها دیگر تنها ادبی نیست و موضعگیری‌های سیاسی را هم شامل می‌شود. در گذشته هچنین جایزه‌ها همدیگر را پوشش می‌دادند، یعنی اگر کتابی دریک جایز‌ه‌ای دیده نمی‌شد، در جایزه دیگری مطرح می‌شد و در برخی موارد نیز یک کتاب در چند جایزه انتخاب می‌شد. حداقل فایده‌اش هم این بود که کتاب‌های قابل خواندن اسم برده می‌شدند. اما در حال حاضر شاید حداقل فایده جایزه‌های ادبی مثل جایزه داستان تهران این باشد که تحرکی در جامعه ادبی ایجاد می‌کند و باعث نشاطی می‌شود که واقعا کمبودش را احساس می‌کنیم. این جایزه می‌تواند برای جوانترها انگیزه ایجاد کند که در فضای خموده ادبی این سال‌ها، کارشان را با نشاط‌‌‌تر ادامه بدهند.
در کنار این‌ها موضوعی بودن جایزه داستان تهران هم باعث می‌شود افکار نویسنده تمرکز بیشتری بر روی مساله شهر و شهرنشینی داشته باشد. بعضی از این داستان‌ها ممکن است به ساختار و برخی به روابط آدم‌ها درون این ساختار بپردازند و برخی دیگر نیز ناخواسته به فاصله‌ای که ما با شهرنشینی داریم اشاره خواهند داشت. فکر می‌کنم یکی از مسائل خیلی مهم در داستان‌نویسی امروز ایران نسبت فرد با شهر و شهرنشینی است. چون داستان مدرن محصول زندگی شهری است و ما در زمینه شناخت تاثیرات متقابل شهر و شهروند کمبودهای زیادی داریم. ما هنوز پاسخ مشخص برای این پرسش‌ها پیدا نکرده‌ایم که آیا هنوز همان روابط سنتی را درون ساختاری که به شکل مصنوعی می‌کوشد مدرن باشد، رعایت می‌کنیم یا اینکه توانسته‌ایم خودمان نیز همپای این ساختار مدرن، انسان‌ها شهری به مفهوم امروز آن باشیم.
ادبیات در این زمینه نیز مثل سایر موضوعات می‌تواند یک گاه جلوتر از روانشناسی و جامعه‌شناسی قدم بردارد و خوراک ذهنی برای بقیه رشته‌ها فراهم کند. درواقع ادبیات می‌تواند کمبودها را پیدا کند و به این پرسش‌ها پاسخ بدهد که انسان شهری ایرانی چقدر به انسان شهری که امروز درجهان تعاریف خودش را دارد نزدیک شده است، یا شهر ما چقدر از مولفه‌های شهرهای بزرگ را داراست و نقاط روشن و تاریک آن کدام است. این‌ها می‌تواند از خلال داستان‌هایی با محوریت شهر تهران روشن بشود.
به همین خاطر امیدوارم این جایزه ادامه پیدا کند، چون تداوم جوایز ادبی همواره مورد سوال است. اما چنین نهادی که سرمایه مالی و انسانی خوب و انگیزه بالایی هم دارد، اگر سیاست‌های کلان آن تغییر نکند، می‌تواند در طی سالیان تاثیرات بسیار خوبی داشته باشد. دراین دو دوره هم جایزه خیلی خوب و آبرومندانه برگزار شد و جوان‌ها بسیار از آن استقبال کردند. به نظرم جایزه داستان تهران می‌تواند در پیدا کردن شکاف‌های امروز میان شهر شهروند و همچنین بسیاری از خلاهای روانی آدم‌ها و مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی‌شان کمک بزرگی باشد. بخصوص اضافه کردن بخش رمان چشم‌انداز خوبی را پیش رو می‌گذارد، چون مشکلات ما درساختار داستان دراین حوزه بیشتر دیده می‌شود.

* منبع: روزنامه ایران

اخبار | دوره‌ی دوم

ABC_4386

مراسم پایانی دومین دوره «جایزه داستان تهران» پنجشنبه ۳ دیماه در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با حضور نویسندگان و هنرمندان، مدیران فرهنگی و شهری و علاقمندان داستان نویسی برگزار شد.

ABC_4469

در ابتدای این مراسم مهدی ذاکری، مدیرعامل موسسه همشهری با اشاره به اینکه اکثر شهرهای بزرگ جهان دارای هویت منحصر به فرد هستند، شهر تهران را برغم مشکلاتش قابل قیاس با این شهرها دانست و گفت: شاید تهران شهری تاریخی نباشد، اما هویت خود را دارد و فرهنگ آن برای مردم ایران شناخته شده است.
او افزود: در همه دنیا نویسندگان توانسته‌اند در دل قصه‌های خود به شهرها هویت ببخشند که این مساله باید در مورد تهران نیز اتفاق بیفتد.

ABC_4523

دراین مراسم همچنین مینا فرشیدنیک، دبیرجایزه داستان تهران هدف از برگزاری این جایزه را خلق تصاویری از شهر تهران در داستان‌های کوتاه نویسندگان کشور عنوان کرد و گفت: آنچه به ماندگاری شهرها کمک می‌کند و موجب دلبستگی ساکنان این شهرها می‌شود، تصاویری است که هنرمندان و نویسندگان از آن شهر در آثار خود ثبت کرده‌اند.
سردبیر مجله داستان همشهری افزود: خلق تصاویری از زیبایی‌هایی شهر و زندگی همدلانه شهروندانش، دلبستگی به آن شهر را بیشترمی‌کند و موجب می‌شود افراد سلوک مهربانانه‌‌تری نسبت به مکان زندگی خود داشته باشند. به این ترتیب افراد در قبال تکالیف شهروندی خود نیز وظیفه و تعهد بیشتری احساس می‌کنند و این چرخه به جاودانه شدن و سازندگی شهرها می‌انجامد.
فرشیدنیک با اشاره به داستان‌هایی که امسال به دبیرخانه این جایزه ارسال شدند، گفت: آثاری که دریافت کردیم نشان داد که ما توانسته‌ایم تا حدودی زیادی در این مسیر موفق عمل کنیم.
او در ادامه گزارشی از روند اجرایی این جایزه ارایه داد و عنوان کرد: امسال ۱۳۶۲ اثر تا پایان مهلت فراخوان، یعنی ۳۰ مهرماه سال جاری برای این جایزه فرستاده شد که این تعداد ۱۰ درصد بیشتر از آثار دوره اول بود. دراین میان ۶۸ درصد شرکت‌کنندگان نیز ساکن تهران بوده‌اند و بقیه ساکن شهرها و کشورهای دیگر که این مساله نشان می‌دهد تهران تنها متعلق به ساکنان آن نیست، بلکه همه ایرانی‌ها به این شهر دلبستگی دارند.
فرشید نیک همچنین با اشاره به آمار بالای نویسندگان غیرحرفه‌ای دراین جایزه گفت: این آمار حاکی از آن است که نسل نویی از نویسندگان جوان با دغدغه‌های شهری به طیف نویسندگان ما اضافه خواهند شد.

ABC_4814

دربخش دیگری از این مراسم علی خدایی، رئیس هیات داوران با اشاره به کثرت داستان‌هایی که شایستگی کسب عنوان اول را داشته‌اند، انتخاب بهترین داستان را مشکل عنوان کرد و گفت: معیارهای ما برای انتخاب داستان در وهله اول داستان بودن و در مرحله بعد مواردی بود که درفراخوان مسابقه اعلام شد.
او افزود: بخشی از داستان‌ها به تهرانی پرداخته بودند که تنها اسامی خیابان‌ها و مکان‌ها در آن دیده می‌شد. اما بخش دیگر داستان‌هایی بودند که به روابط آدم‌ها می‌پرداختند و وقتی این روابط با معیارهای فراخوان جایزه درهم می‌آمیخت، ماجراها و زبان ویژه خود را پیدا می‌کرد و تهران کامل‌تری ارایه می‌داد.
خدایی با اعلام اینکه امسال داستان‌ها تنوع ژانر بیشتری داشتند، به خلق زبان ویژه هرکدام از این داستان‌ها از سوی نویسندگان اشاره کرد و گفت: امیدوارم دبیرخانه دائمی این جایزه شکل بگیرد و در کنار آن ما بتوانیم جایزه داستان اصفهان، خوزستان و دیگر شهرها را نیز داشته باشیم.

ABC_4797

در بخش دیگری از مراسم پایانی دومین دوره جایزه داستان تهران از احمدرضا احمدی، به خاطر تلاش‌هایش در زمینه‌ پا‌سداشت شهر تهران در شعرها و داستان‌هایش تجلیل به عمل آمد و فیلم گفت‌وگو با این شاعر پیشکسوت نمایش داده شد. احمدی به خاطر کسالت در این مراسم حضور نداشت و دخترش ماهوراحمدی به روی سن حضور یافت و از وضعیت جسمی و روحی پدرش سخن گفت.

ABC_4831

دراین مراسم همچنین جوایز برندگان دومین دوره جایزه «داستان تهران» اهدا شد.

ABC_4903

جایزه نخست بخش اصلی این جایزه به مبلغ ۷ میلیون تومان برای داستان «یاخچی‌آباد» به مهدی حمیدی پارسا تعلق گرفت، جایزه دوم به مبلغ ۵ تومان به سینا دادخواه نویسنده داستان «بی‌نام» اهدا شد و عالیه عطایی برای داستان «سی‌‌کیلومتر» جایزه سوم این بخش را به مبلغ ۳ میلیون تومان از آن خود کرد. دربخش اصلی این رقابت همچنین ۵ اثر شایسته تقدیر شدند و جایزه یک میلیون تومانی این بخش را دریافت کردند. «سبابه» نوشته لاله زارع، «تومور بدخیم عاشقی» نوشته افسانه احمدی، «میشه شما رو ببوسم» نوشته مکرمه شوشتری، «سوپر هیرو» نوشته امین شیرپور و «نشستن کناراتوبان» نوشته آیین نوروزی برندگان این بخش بودند.
در بخش جنبی این رقابت نیز جایزه نخست «تهران، شهرهمدلی» به مبلغ سه میلیون تومان به داستان «دوبل در باغ مخفی» نوشته زهرا درمان تعلق گرفت و سارا قهقرایی با داستان «طوفان» جایزه دوم این بخش را به مبلغ دو میلیون تومان دریافت کرد. دراین بخش به ۵ نویسنده نیز جایزه یک میلیون تومانی اهدا شد که عبارت بودند از : مهدی رجبی«موها»، هما جاسمی «آنت و آیلین»، پیمان هوشمندزاده «ممدآقا»، سعید چراغلی«جوز» وعلیرضا مسلمانی «آزمایشگاه». جوایز این بخش از سوی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به برندگان اهدا شد.
درادامه این مراسم همچنین نسیم مرعشی با داستان «بن بست سهیل» جایزه نخست بخش «حقوق و تکالیف شهروندی» را به مبلغ سه میلیون تومان دریافت کرد و جایزه دوم به مبلغ دو میلیون تومان به داستان‌های «با خیال راحت گریه کن» مرتضی بیاره، «از دوغ آراج تا آیسی مانکی پیناکولادا» نازنین جودت، «لک لک» موژان نادریان و «قضیه حمار یا دوراهی خر» ندا نوبخت تعلق گرفت. زهره شعبانی «اسم شوهر من تهران است»، مهراوه فردوسی «پاندول»، ایمان احمدزاده «حیوان بین» و سمیه نورزی «تهران نو سایه ندارد» نیز برندگان جایزه سوم این بخش به مبلغ یک میلیون تومان بودند. جوایز بخش «حقوق و تکالیف شهروندی» را معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، اداره کل آموزش‌های شهروندی برعهده داشت.
دربخش «بازار تهران» نیز بیژن اعرابی با داستان «کنترلی» جایزه نخست را به مبلغ ۳ میلیون تومان دریافت کرد و محمدرضا زمانی «تولد دوباره هودینی» و فروغ کشاورز «آیا درخت حرف می‌زند» برندگان جایزه دوم این بخش به مبلغ دو میلیون تومان بودند. جایزه سوم این بخش نیز به مبلغ یک میلیون تومان به داستان‌های «چمدان چرمی قفلدار» فرشاد موسی‌زاده، «مارپله» مریم منصوری و «دکتربازی» روزبه کمالی تعلق گرفت. این جایزه امسال از سوی شهرداری منطقه ۱۲ به بخش جنبی این رقابت اضافه شد و جوایز آن نیز از سوی این شهرداری به برندگان تعلق گرفت.
برندگان بخش «دانشگاه تهران» نیز به شرح زیر اعلام شدند: جایزه نخست به مبلغ دو میلیون تومان به داستان‌های «زونکن» نوشته حامد حبیبی و «گروه پزشکی ۶۳» نوشته یاسمن رحمانی و جایزه دوم به مبلغ یک میلیون تومان به طناز مظفری برای داستان «اسم‌ها».
دراین مراسم همچنین امیرحسین یزدانبد جایزه نخست بخش «برج میلاد» را به خاطر داستان «چند روایت نامعتبر از پله» دریافت کرد و جایزه دوم این بخش به خاطر داستان «ازجوادیه تا باغ شیان» به محمدحسن ابوحمزه تعلق گرفت.
دربخش «خط سفید» نیز ۵ اثر با جایزه یک میلیون تومانی شایسته تقدیر شناخته شدند که عبارتند از: «یاخچی آباد» مهدی حمیدی پارسا، «از دوغ آراج تا آیسی مانکی پیناکولادا» نازنین جودت، «نشستن کنار اتوبان» آیین نوروزی، «دروازه غار» سمیرا آرامی و «دوساعت» وحید کیارسی. جوایز بخش «خط سفید» از سوی معاونت حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران به برندگان اهدا شد.

ABC_4399
ABC_4971

مراسم اختتامیه دومین دوره جایزه داستان تهران را منصور ضابطیان برعهده داشت و در انتهای مراسم نیز گروه موسیقی کماکان به اجرای برنامه پرداختند.
گفتنی است امسال سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، برج میلاد، معاونت حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران، سازمان زیباسازی شهر تهران، دانشگاه تهرا​ن​ و شهرداری منطقه ۱۲همکاران برگزاری دومین دوره جایزه داستان تهران بودند که جوایز بخش جنبی را برعهده داشتند.

ABC_4654

عكس‌ها: فرشاد عباسي