مرداد ۱۳۹۷

نامه‌نگاری با یک سرباز وظیفه درسال ۱۳۵۵

احمد جوانی است هجده ساله در آستانه‌ی مستقل شدن از خانواده و ورود به اتفاق‌های مهم زندگی. کاراکتر او، موقعیت و دغدغه‌ها و گیر و گرفت‌های زندگی‌اش مثل تکه‌های پازل از میان کلمه‌های دوستان و اقوامش جدا می‌شوند و آرام آرام بخشی از چهره‌ی او را برای ما آشکار می‌کنند. نامه‌ها خرده‌روایت‌هایی می‌شوند تا با کمک گرفتن از خیال‌مان روایت کامل او را بسازیم.

خرداد ۱۳۹۷

نامه‌نگاری‌های زن و شوهری جوان در سال‌های جنگ

در مریوان هستم. خوب، خوب، خوب، الحمدلله. چندنفری مشغول نوشتن نامه هستیم. همه قریب‌به‌اتفاق زن و بچه داریم غیر از دو سه نفر. بالاترین سن حدود شصت سال و پایین‌ترین سن حدود پانزده سال. از همه رنگ است. کوه‌های اطراف مملو از درخت و چشمه‌سار است. اولین چیزی که جلب توجه می‌کند منظره‌ی زیبای کردستان علی‌الخصوص مریوان و اطراف است.

بهمن ۱۳۹۶

نامه‌نگاری‌های دو دختر جوان در ماه‌های قبل و بعد از انقلاب ۵۷

پری‌جان، اگر دوباره دیر جواب دادم ببخش. آخر نمی‌دانی کرمان چه خبر است. هر روز صبح زود بلند می‌شویم و تندتند کارهای خانه را انجام می‌دهیم تا آباجی به من و شهلا کاری نداشته باشد و بتوانیم به همراه یدالله به راهپیمایی برویم. جایت خالی در روز تاسوعا چه جمعیتی در خیابان جلوی مسجد ملک بود.