۱۳۲۲، شیراز. نویسنده و پژوهشگر. برنده‌ی لوح زرین بهترین نویسنده‌ی بیست سال داستان‌نویسی در ایران (۱۳۷۶). نخستین مجموعه‌داستان او با عنوان «دهکدة پرملال» حاصل تجربیاتش بعد از تدریس در سپاه‌دانش و در میان روستاییان بود. تاکنون نوزده اثر از جمله مجموعه‌داستان‌های «انگار هیچ وقت نبوده»، «دو چشم کوچک خندان»، «مویه‌های منتشر» و «سیری در جذبه و درد»، رمان‌های«پلنگ‌های کوهستان» و «رقصندگان»، نمایشنامه‌های «شب»، «دوست من» و «قالیبافان» را نوشته است. کتاب‌های«زندگی با ورزش»، «اگر باران ببارد» و «آهوی زیبای من» در حوزه‌ی کودک و نوجوان از او منتشر شده است.

تیر۱۳۹۷

سوار اسب که می‌شوی دیگر اسب جزء وجود تو می‌شود. فرمانبرت است. می‌توانی هر بلایی دلت خواست سرش بیاوری. می‌ماند چگونه روی زین اسب بنشینی. مثل گری کوپر یا گریگوری پک یا کرک داگلاس.

شهریور ۱۳۹۶

از اسفند به بعد هوای شیراز به‌ناگهان عوض می‌شد. باد با حریری لطیف از هرچه عطر خوش بود همراه می‌شد. سرما و گزندگی هوا جایش را به لطافت بی‌آزاری می‌داد. پانزده اسفند به بعد پشت‌بام‌های کاه‌گلی زیر علف می‌شد سبز و یکدست و مخملی. ‌یکی از تفریح‌های ما بچه‌ها پیدا کردن «گربه نوروزی» درون علف‌ها بود؛ کرم‌هایی بودند رنگارنگ.

آبان ۱۳۹۴

با يك تلفن شروع شد. نديده و نشناخته، و با‌ اين‌كه يكي‌دو نسخه از «دهكده‌ی پرملال» بیشتر نداشتم قول دادم برايش مي‌فرستم؛ يكي‌دو كتاب تازه‌منتشر‌شده‌ام را هم ضميمه كردم و جرقه‌ی دوستي‌ها زده شد. لهجه‌اي همانند شيرازي‌ها داشت و چیزی كه بيشتر تشويقم كرد «دهكده» را برايش بفرستم اين بود كه گفت زاده‌ي «ساردوییه»‌ی كرمان است؛ بخشی در شهرستان جیرفت كه روستاي «قلاطوييه»، محل خدمت سپاه‌دانشم، آن‌جا بود.