یكی از شركتهای تولید پودر عصارهی گوشت آلمانی، كوشید تا در بستهبندیهای خود كارتهایی را قرار دهد كه در یك سوی آن مواد تشكیلدهنده و نحوهی فرآوری محصولش نوشته شود و در دیگرسوی، به فراخور محل صدور جنس، تصاویری از سرزمین و مردمان مقصد نقش گردد.
به طبرستان و گیلان بدین نام خوانند. به نوشتههای دبیران دیدهام که فسوجن نویسند. من ندانم که کدام درست است، مگر آنکه هرچه را زباندان گوید، آن به است و استوارتر. اکنون بر سر سخن رویم. این خورش دو گونه است. نخست: از گوشت پرندگان پزند. چون کبک و تذرو و خروس و ماکیان و دراج و تیهو.
هزارویک روز داستان شاهزادهخانم زیبایی است كه خواب غریبی میبیند و با تعبیر آن نتیجه میگیرد تمامی مردان بیوفا هستند. او تصمیم میگیرد هیچوقت ازدواج نکند و از پدرش میخواهد او را مجبور به وصلت با كسی نکند. پدر میپذیرد اما پس از مدتی دستبهدامان دایهی دختر میشود تا بداند مشکل چیست و چگونه میتواند دختر را از این فکر منصرف کند.
دو عریضه به حضرت اشرف آقای رئیسالوزرا عرض كردم كه همینطور كه پرفسور آلمانی به تخت جمشید آمده و عكس گرفته، چاكر هم ده فقره به تخت جمشید رفته و عكس گرفته و اكنون كه چند رقم عكس چاكر شبیه به پرفسور آلمانی شده، باید تمام شیشههای عكس چاكر توقیف شود.
روز هشتم ماه مارس، شب گذشته استاد حسن بنا به مقبرهی دانیال وارد شده و چهل نفر عمله همراه او بود. همین كه آفتاب طلوع كرد همگی برای كار حاضر شدند. خاكبرداری پایههای عمارت موقتا متوقف شد كه كارها را بهقاعده از جایی كه لازم باشد شروع نمایند. مارسل در هر نقطهای كه میبایستی شروع به كندن نمایند، سه نفر كلنگدار و نه نفر عملهجات به جهت خاك برداشتن مقرر داشت.
اول كسی كه به نقش و تذهیب زینتفزای كتابت كلام شد، حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام امامالمتقین است. ابواب این بضاعت را آن حضرت به مفتاح قلم بر روی این طایفه گشودند و چند برگ كه در عرف نقاشان به اسلامی معروف است، آن حضرت اختراع فرمودهاند و اما مآل این كار منتهی به حضرت دانیال پیغمبر میشود.
پس از آنكه بهترین وسیله را برای نگاهداری علوم به دست آوردند، برای یافتن بهترین جا و محل به جستوجوی زمینها و شهرستانها برخاستند كه بهترین آبوهوا را داشته باشد و عفونتش كمتر و از لرزش زمین و فروریختگی به دور و در گِلش، آن چسبندگی باشد كه ساختمانها برای همیشه استوار و پایدار بمانند.
به یاد داشتم وقتی از شیراز میگذشتیم پیرمردی را دیده بودیم كه سرگرم تعمیر گچبریهای یكی از مسجدها بود. تصمیم گرفتیم به دنبال او برویم و سرانجام پیدایش كردیم. پاسخ او چنین بود: «افسوس كه یك پایم لب گور است. حتی نمیدانم آنقدر عمر میكنم همین كار را هم كه در دست دارم تمام كنم یا نه.»
هزارویک روز داستان شاهزادهخانم زیبایی است كه خواب غریبی میبیند و با تعبیر آن نتیجه میگیرد تمامی مردان بیوفا هستند. او تصمیم میگیرد هیچوقت ازدواج نکند و از پدرش میخواهد او را مجبور به وصلت با كسی نکند. پدر میپذیرد اما پس از مدتی دستبهدامان دایهی دختر میشود تا بداند مشکل چیست و چگونه میتواند دختر را از این فکر منصرف کند.
با رشد فزایندهی مطبوعات و صنعت نشر كتاب، دیگر نمیشد به همهی آنچه منتشر میشد دسترسی داشت. از طرفی با تشكیل مدارس و بار آمدن نسل نواندیشِ باسواد، نیاز به محلی بود كه مراجعین بدون پرداخت هزینه های زیاد به كتاب و مجله و روزنامه دسترسی داشته باشند و بتوانند در سكوت و آرامش مطالعه كنند.