۱۹۶۲- ۲۰۰۸، آمریکا. نویسنده. اولین رمانش را با عنوان Broom of the System در سال ۱۹۸۷ منتشر کرد. مهمترین اثر او رمان Infinite Jest بود که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. مجلهی تایم این رمان را در سال ۲۰۰۶ بهعنوان یکی از صد رمان برتر انگلیسی زبان از سال ۱۹۲۳ تاکنون معرفی کرده است.
سر تکان میدادند و با خانمشان حرف میزدند و ایندست آندست میکردند و کفر بابا را درمیآوردند چون فقط میخواست شخمزن کهنهاش را همینجوری مجانی ببرند و از سر راه بردارند و تماممدت میخواست مخ آن یاروها را بزند که ببرندش.
این روزها البته لابستر غذای شیک و لذیذی است و یکی دو پله مانده به جایگاه خاویار برسد. گوشت آن از اغلب ماهیان غنیتر و حیاتیتر است و در مقایسه با مزهی دریایی افتضاحِ صدفها و حلزونها، طعم ترد و لطیفتری دارد. در فرهنگ عامهی آمریکایی، لابستر غذایی دریایی است که به استیک پهلو میزند و اغلب سر منوی غذای اصلی بسیار گران رستورانهای زنجیرهای قرار میگیرد.
من خودم میدونم چقدر دمغم. میدونم گاهی گوشهگیر میشم. میدونم چقدر سخته اینجور وقتها کنارم باشن، خب؟ باشه؟ ولی اینکه هر دفعه که دمغ و گوشهگیر میشم تو فکر میکنی دارم ولت میکنم و زمینهچینی میکنم که ولت کنم، اینو دیگه نمیتونم تحمل کنم.
تقریبا همهی کسانی که تنیس دوست دارند و در چند سال اخیر رقابتهای تنیس مردان را در تلویزیون دنبال میکنند، لحظاتی داشتهاند که میتوان به آنها «لحظههای فدرری» گفت.
مردم بلومینگتون، به عادت دیگر ایالتهای غربی آمریکا، آدمهایی نه غیرصمیمی بلکه تودارند. غریبهها به شما لبخندهایی گرم و صمیمانه میزنند، اما معمولا خبری از گپوگفتهای غریبهها در صفهای انتظار نیست. اما حالا، از صدقهسرِ «وحشت»، موضوعی برای بحث پیدا شده که همهی آن کمروییها را درمینوردد، انگار که یکجوری همهی ما، ایستاده کنار هم، تصادف یکسانی را شاهد بودهایم.
استعارهی کودک آسیبدیده استعارهی دقیقی است، زیرا آن ترکیب عشق و دلزدگی را در خود دارد؛ همان حس نویسندهی داستان نسبت به چیزی که دارد روی آن کار میکند. کودک آسیبدیدهتان، حتی در اوج لحظات مهیب بودنش، بهشکلی بخشهایی از وجودتان را که گمان میکنید بهترین بخشهایش باشند، لمس میکند و بیدار میکند.
تلویزیون آینه است. اما نه آن آینهی استاندالی که آسمان آبی و گودال گلی را نشان میدهد. بیشتر آینهی زیادی روشنِ دستشوییها که نوجوانها جلوبازویشان را تویش برانداز ميكنند و كشف ميكنند كه از كدام زاويه خوشتيپتر ديده ميشوند.
هیچ پایکوبی و جشنی نمیتواند بر این حقیقت سرپوش گذارد که نویسندههای نسل من، در سالهای شکلگیری جریانِ تازهمان از نظر ادبی یتیم بودهاند.