مخفی نماند که در جمیع تلگرافخانهجات فرنگستان رسم این است که به جهت تعیین مبلغی که باید بهازای مکالمات تلگرافی ادا نمود، عدهی کلمات را معتبر میدانند مطلقا، اعم از آنکه عدهی حروف کلمه قلیل باشد مانند واو عطف و لفظ «آب» یا کثیر مانند «افراسیاببیک» نه عدهی حروف کلمات را.
از وقتی پای تلگراف به ممالک شرقی وارد شد، زندگی تغییر یافت. گفتوگویی که سر صبر بود و بایستی چاپاری کاغذنوشتهها را پیاده و سواره میرساند، مفارقتها و دوریهایی که موافقت و صمیمیت میساخت، تغییر کرد. تلگراف این سلوک را تغییر داد. این وسیلهی نوظهور مانند بسیاری از اسباب فرنگیساز ابتدا به خدمت دولت و دربار درآمد تا با آن اخبار ولایات راحتتر و سریعتر در مملکت بگردد.
به طبرستان و گیلان بدین نام خوانند. به نوشتههای دبیران دیدهام که فسوجن نویسند. من ندانم که کدام درست است، مگر آنکه هرچه را زباندان گوید، آن به است و استوارتر. اکنون بر سر سخن رویم. این خورش دو گونه است. نخست: از گوشت پرندگان پزند. چون کبک و تذرو و خروس و ماکیان و دراج و تیهو.
میرزا حسن رشدیه نخستین کسی است که به فکر افتاد قدمی آموزشی فراتر از مکتب و مکتبخانه بردارد. او دورهی دانشسرای تعلیم را در بیروت و ایروان گذراند و به ابزار آموزش جدید و روشهای نوین آن آشنا شد. سپس مدرسه تاسیس کرد و در آن کوشید نسلی را بار بیاورد که دیگر مسئلهاش تنبیه و تذکار نباشد.
ژنرال بارتلمی سمینو در فرانسه از پدری ایتالیایی و مادری فرانسوی متولد شد و همانجا دورههای مختلف مدارس افسری و نظامی را طی كرد. در جنگهای متعددی در اروپا به همراه ناپلئون شركت كرد و دست آخر در تبریز به خدمت عباسمیرزا درآمد و در جنگهای ایران و روس بهعنوان فرماندهی بخشی از قوا فعالیت كرد.
ماجرا ظاهرا از آنجا آغاز شد كه چند جاعل حرفهای طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ نسخهای نفیس از قابوسنامه را جعل و بازسازی كردند و آن را به قیمتی گزاف به متخصصان غربی فروختند. كار این جاعلان چنان دقیق بود كه اغلب كارشناسان ایرانی و غربی فریب خوردند و تا سالها متوجه جعلی بودن كتاب نشدند.
با رواج مدارس جديد و عمومي شدن تحصيل و گسترش مسائل اداري مربوط به درس و مدرسه، نامهنگاريهاي مدرسهاي هم رايج شد. اما سختي نوشتن نامه، كه هميشه يكي از دغدغههاي مشترك ميان بيسوادها و باسوادها بود، موجب شد تا عدهاي به فكر تدوين كتابچههاي راهنمايي بيفتند براي آنهایی که میخواستند بنویسند اما نمیتوانستند.
نوشتن تذكره و شرح زندگي بزرگان سابقهي درازي در ادبيات فارسي دارد و يكي از قالبهايي بوده كه ميشد شيوههاي متفاوتي از نثر را كنار هم گذاشت. تذكرهنويس داستانهاي افواهي يا مكتوبي از بزرگان يك حوزه مثل شعر يا عرفان را جمعآوري و يككاسه ميكرد و بعد با شعر و ترصيع و سجع، تزئينش ميكرد. يكي از نمونههاي جديد و متفاوت تذكرهنويسي، تذكرهي القابي است كه ناصرالدينشاه دربارهي زيردستان و اطرافيان خود نوشته است.
چون در شکارگاه جاجرود تا برف نیاید شکار خوب جمع نمیشود در این اوقات که برف بسیار خوب و بهموقع آمد، خاطر اقدس همایون پادشاهی مایل به شکار جاجرود گردیده و پیشخانه به شکارگاه آنجا روانه شد و در روز پنجشنبه بیستوچهارم موکب فیروزیکوکب همایون به شکار جاجرود حرکت خواهند فرمود.
معزياليه روز گذشته مهديخان، ريشسفيد محلهي عربها را که همهساله مباشرت اين کار به عهدهي او است، احضار نموده، قدغن نموده که تکيه را چادر زده، زينت بکنند و تعزيه بخوانند. دو سه روز هم که تعويق افتاده، بعد از عاشورا بخوانند. اهل محله از اين فقره خيلي خوشوقت و شاکر هستند.