شهریور ۱۳۹۷

رشت از ایمان کسی نمی‌پرسد، نان و عشق‌ را بی‌دریغ می‌دهد و زخم‌هایش را قایم می‌کند انگار با غریبه و آشنا رودربایستی دارد. رشت از آن ‌شهرها است که با کمی فاصله همه‌چیز دارد، با کمی رانندگی کوه دارد، دریا دارد، جنگل دارد و با این‌که هیچ‌کدام این‌ها را ندارد با همه‌ی این مواهب یادمان می‌آید.

مرداد ۱۳۹۷

ما این‌طوری داستان شدیم، مجله‌ای که خواندنی بود و توصیه‌کردنی و منشا لحظه‌های رهایی. ما توی کیف جا می‌شدیم، همه‌جا بردنی بودیم، تبلیغات لازم نداشتیم، کافی بود قبل از مصرف تکان‌مان بدهند تا جای خودمان را در دل ‌همه باز کنیم.

تیر۱۳۹۷

انگشت اشاره‌ای که یک قالب یخ را در آب یک کاسه‌ی چینی گل‌ و مرغ می‌چرخاند. مرغ شبیه گنجشک است یا قناری‌ای که دارد ادای گنجشک درمی‌آورد، بدرنگ شده یا رنگش پریده.

خرداد ۱۳۹۷

سالگرد مجله برای ما این‌طوری است که تمام شماره‌های یک سال را می‌گذاریم جلویمان و نگاه می‌کنیم چه‌کردیم و برای سال بعد چه باید بکنیم. وقتی برای هشتمین سال قرار است ا‌ین‌کار را بکنیم همه‌چیز ترسناک‌تر هم می‌شود، فکر می‌کنیم هرکاری را بلد بوده‌ایم تا حالا کرده‌ایم.

اردیبهشت ۱۳۹۷

اردیبهشت آن یاقوت است، آب نمی‌آورد اما تشنگی را می‌برد. چیزی پوشیده در هزار چیز بی‌ربط، ماهی که سالی را می‌سازد. ماهی که زمین را می‌جوشاند و میراندنش را مهیا می‌کند، امید می‌آورد و ناامید می‌کند. در باغ سبز نشان می‌دهد و خنده‌خنده می‌رود.

اسفند ۱۳۹۶ و فروردین ۱۳۹۷

بهار که می‌شود اما ما حساب می‌کنیم، پارسال را چرتکه می‌اندازیم، سال‌های قبل‌ترش را حتی. فکر می‌کنیم راه رشد همانی‌است که تا حالا بوده، روی سودها سرمایه می‌گذاریم، روی ضررها سرپوش. خیال می‌کنیم این تنها روش زندگی است، تنها راهی که ما را می‌رساند به جایی که باید.

بهمن ۱۳۹۶

سال‌هایی که برفی نمی‌نشیند و خبری از زمستان نمی‌شود همین‌جور است. آدم نمی‌داند با کلاه‌ها و پوتین‌ها و شال‌گردن‌ها چه کار کند. با لباس‌هایی که همه‌ی سال را منتظر همین یک ماه و یک هفته و یک برف سنگین مانده‌اند. برف که نمی‌بارد و زمستان که تمام‌قد نمی‌ایستد و آن روی سرد و سختش را نشان نمی‌دهد انگار چیزی در آدم‌ها واخورده باقی می‌ماند؛ بلاتکلیف و معطل.

دی ۱۳۹۶

آشپزی و داستان‌نویسى بسیار به هم شبیه‌اند، در هر دو آدم‌هایی پیدا می‌شوند كه فارغ از معیارهای مرسوم و بی‌توجه به محدودیت‌ها، جسورانه دست به نوآوری‌های نامتعارفی می‌زنند که محصول را هرچند مناقشه‌برانگیز ولی منحصربه‌فرد و حتی ماندگار می‌کند.

آذر ۱۳۹۶

وقتی در راهی با سختی‌ها و خوشی‌ها با همیم همیشه کسی هست که دلداری بدهدیا بار خاطر باشد، کسی که تازه‌کار باشد یا مو سپیدکرده‌ی راه باشد. این‌ها هرکدام جزئی از راه‌اند، جزئی از مقصد و برنده‌ی این راه آن‌هایی‌اند که برای همین همنوردی این‌جایند. برای همقدمی با همراهان و لذت بردن از کاری جمعی.

آبان ۱۳۹۶

آبان تردید ما را برمی‌دارد و به‌مان یقین می‌دهد. شوق این‌كه از جایمان بلند شویم و یكی دو كار را از فهرست كارهای امسال ‌خط بزنیم و آن‌هایی را نگه داریم که سال‌مان را می‌سازند. برای موجودی كه آفریده شده تا فراموش كند آبان هم درد است هم درمان. فراموش‌شده‌ها را به یادمان می‌آورد و نشان‌مان می‌دهد که از دست کدام‌شان خلاص شویم.