رشت در طول عمر نسبتا طولانی خود گرفتار زمینلرزهها و آتشسوزیهای بسیاری شده است. اتفاقاتی که گاه و بیگاه قسمتی از شهر را به تودهای خاکستر و تلی الوار بدل میکرد. قرار گرفتن رشت در مسیر صادراتی ایران در عصر صفوی طمع بسیاری را سبب میشد و در جنگهای شهری بخشی از عمارتهای قدیمی و کهنسال از بین میرفت.
محمدعلیمیرزا در عمارت شخصی در بندر ساوونا درگذشت و جنازهاش با همراهی فرزندان، رجال ایرانی و فرستادگان ویژهی موسولینی و مردم شهر، که سیمای او را در کنار ساحل خوب به خاطر داشتند، تشییع و سپس راهی کربلا شد تا در آنجا دفن شود. آنچه در ادامه خواهید دید عکسهایی از مراسم تشییع محمدعلیمیرزا در ایتالیا است که برای نخستین بار منتشر میشود. این عکسها از آرشیو موسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران گزینش شده است.
کارتپستالهاى پیشرو، از دو مجموعهی آنسخدی و پسران، و کمپانی شِرر و نابگولتس در مسکو انتخاب شدهاند که جزو اولین کارتپستالهای چاپشده با موضوع ایران است. یکی به سفارش پست ایران که قرار بوده تصویر ایران را به بقیهی دنیا نشان بدهد و دیگری را اتحادیهی پستی روسیه منتشر کرده است؛ آنهم شاید به این دلیل که نامههای ایرانی به اروپا لاجرم از روسیه میگذشت و باید چندین کُپک بهعنوان مالیات پست روس، بر آن چسبانیده میشد.
این حس نیاز به علوم جدید، بسیاری از تصمیمگیرندگان را بر آن داشت تا گروهی از جوانان را برای تحصیل روانهی دنیای غرب كنند، باشد كه ایران هم مانند مصر خدیوی یا عثمانی مجیدی، دارای فاكولتههای متعدد و شعبات مختلف دارالفنون گردد. این دانشجویان كه بیشتر دانشآموزان بزرگسال از خانوادههای مختلف اعیان و عوام دربخانه بودند، هر یك با رخت و ریختهای مختلف راهی اروپا و تحصیل در فرانسه و انگلستان شدند
آفريقايیهايی كه در دورهی قاجار به ايران میآمدند، جايگاههای متفاوت اجتماعیای داشتند. از ميان آنها گروهی هم بودند كه بهعنوان مربی به ايران و برخی كشورهای اسلامی نظير تركيهی عثمانی آورده میشدند وبه تربيت برخی از فرزندان خاندان سلطنتی و رجال حكومتی میپرداختند.
در تهران قدیم مردم با صدای چهار شلیك توپ سحر از خواب بیدار میشدند. صدای توپهای شلیكشده از چهارگوشهی خندق و همراه شدنش با صدای نقارههای نقارهخانهی شاهی در حیاط ارگ، بانگی بود برای بیدار كردن مومنان روزهگیر تا برخیزند و سحری بخورند و پس از خواب تا نیمی از روز، ظهرگاهان، روانهی خرید شوند.
سیزدهبهدر نقطهی پایان داستان طولانی تعطیلی و خوشباشی ایام نوروز است. پیر و جوان با دمیدن صبح سیزدهم شالوکلاه میکنند و راهی دشت و صحرا میشوند تا این مسیر طولانی را با اوجی سبز و باطراوت به پایان برسانند. سنت بیرون رفتن از خانه و بازی و شیطنت در دل طبیعت و خوردن ناهار و عصرانه روی چمنهای تازهرسته صفای شگفتی دارد.
ارنست هولتسر آلمانی که هم مهندس بود و هم عکاس، کمی پیش از تخریب بناهای فرسودهی بهجامانده از دوران صفویان در اصفهان، میان سالهای ۱۲۵۱ تا ۱۲۷۵ شمسی، بیست سال در اصفهان بود و توانست بخشهایی از اصفهان آن عصر را تصویر کند که امروز دیگر از آنها جز نامی بر جای نیست.
آنچه میبينيم تصوير تعدادي از علماي مذهبي قاجار است در تهران كه نامشان كنار هر تصوير به قلم ناصرالدينشاه نگارش شده است. اين علما که در مساجد محلههای مختلف به ذكر مصيبت و مقتلخواني و بازگویی قیام عاشورا و درسها و آموزههای آن میپرداختند، روزگاري سلسلهجنبان و عمود خیمهی عزاداریهای محرم پايتخت بودند.
معیرالممالک از ابنیهی باستانی مصر بازدید کرد و به تماشای موزههای تازهتاسیس رفت و از آنجايی که علاقهی ویژهای به هنر عکاسی داشت، خیلی از لحظات این سفر را مثل سفرهای امروز و حتی با ژستهایی شبیه مسافران امروز با دوربین ثبت کرد. تصاویری که در ادامه میبینید نمونههایی ازهمين عکسها است در سیاحت مصر.