مسئلهی اساسی آزادی است. هیچ ملتی نمیتواند بدون آزادی بزرگ یا خشنود باشد. هیچ ادبیاتی هم نمیتواند بدون آن درخشان باشد. پیشنیاز اصلی ادبیات آزادی است. اولین آزادی هم آزادی ذهنی است؛ چون میتوان در دنیا آزاد ولی در ذهن زندانی بود.
واینا آینا یکی از نویسندگان سرشناس کنیایی در این متن با زبانی طنازانه از این کلیشهها میگوید؛ كليشهها دستاويزی هستند تا نويسنده ذهن ما را به چالش بكشد و نشان بدهد كه احتمالا هيچكدام از ما از اين دايره بيرون نيستيم و آنچه را كه نگاه غالب و رسمی در ذهنيت ما جا انداخته، همه پذيرفتهايم و رنگارنگی و تنوع اين قارهی بزرگ را با پنجاهوچهار كشور مستقل ناديده گرفتهايم.
تیر ۱۳۹۶
جایی که میخواستم جاودانهاش کنم
گفتوگو با چیماماندا انگوزی آدیچی؛ نویسندهی شناختهشدهی نیجریه
همیشه مردم را تماشا کردهام. همیشه هم دوستشان داشتهام. منظورم این است که مردم خیلی جذاباند، چیزهای کوچک بامزهای در آنها پیدا میکنم، این انسانیت پرنقص برایم جذاب است.
یکی از ژانرهایی که خیلی به تعریف ژانر نزدیک است و نمیشود کلک زد و چیزهای دیگری با آن قاتی زد، ژانر پلیسیمعمایی است، همان که مسما شده به رمان ـ مسئله. منظور این است که اصل بر پلات باشد نه مضمون و با منطقی و استدلالی و استنباطی فراتر از فرد نویسنده و خلقیات و درونیات و نیات او نوشته شده باشد.
در مقام یک داستانکوتاهنویس سالها در انکار زندگی میکردم. وانمود میکردم همهی ناشران اشتباه میکنند که میگویند داستان کوتاه نمیفروشد. وانمود میکردم آنهایی که در شبکههای اجتماعی کتاب کامنت میگذارند که «کاش رمان مینوشت» از جماعتِ بیخبر و همیشهشاکی در مورد همهچیزند.
در مقام ویراستار «بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی سال ۲۰۰۷» صدها داستان کوتاه خواندهام و خیلیهایشان هم داستانهای خوبی بودهاند. برخیشان حتی به مرز عالی بودن میرسیدند. ولی «قبراق»؟ ماجرای این یکی فرق میکند.
در این جستار جونو دیاز نویسندهی آمریکایی که برای اولین رمانش برندهی جایزهی ادبی پولیتزر شده است از تغییر مسیرش به سمت نوشتن داستانکوتاه میگوید، از اهمیت نوشتن در این سبک و اینکه چطور توانسته در این قالب به بلوغ دوران نویسندگیاش برسد.
در ادامهی سرفصلهای آموزشی دنبالهدار كه تاكنون دربارهی مهارتهای نويسندگی چاپ شده، از چند شمارهی پيش در صفحهی كارگاه داستان، اصغر عبداللهی داستاننويس و فيلمنامهنويس باسابقه، طی سلسله درسهایی به ارائهی اصول درام و نحوهی اجرای آنها در اثر داستانی میپردازد.
روياها و کابوسها سرچشمهی الهام نسلهای متمادی از نويسندگان بودهاند. از يونانیهای باستان تا سوررئاليستهای معاصر، اهل ادب پرسه زدن در پيچ و خمِ ناخودآگاه را همواره بديع و باارزش میدانستند.
در میان ستارههای ادبی درخشانی همچون فیلیپ لوین و ای. ال دکتروف که حتی آن زمان هم درخشششان چشم را میگرفت، من و ری نورهایی کمفروغ بودیم. یکی از دوستانمان در اسامیو ما را هم گذاشته بود جزو «مدعوین» تا هم کمی پول گیرمان بیاید و هم کمی دیده شویم؛ چیزی که واقعا به آن نیاز داشتیم.